مادام كه
انقلابيون ال محمّد (ص) خروج و قيام كنند ما و شيعيانمان در خير و صلاح هستيم. من
دوست دارم كه يك انقلابى از آل محمد (ص) قيام كند و من مسؤوليّت نفقه و مخارج
خانواده او را بر عهده گيرم.
امام
صادق (ع) در بخش نخست اين سخن ارزنده، خير و صلاح خود و شيعيان و در يك كلمه خير و
مصلحت مكتب تشيع را در گرو حركتهاى انقلابى و مبارزات مسلحانه علويان مىداند.
علّت آن شايد اين باشد كه جامعه اسلامى براى پيشبرد اهداف فكرى و فرهنگى خود به
رهبرى امامان، نيازمند روحيّه انقلابى بود. سردمداران خلافت اموى و عباسىبا اعمال
سياستهاى خشن و مرگبار همواره تلاش مىكردند امت اسلامى به مجموعهاى از بردگان
تبديل شوند كه بدون چون و چرا سلطه ظالمانه آنان را پذيرا باشند. حاكميت اين طرز
تفكر در جامعه اسلامى مساوى با مرگ آن بود همانكه امام حسين (ع) فرمود:
اگر امت
اسلامى گرفتار زمامداراى چون يزيد شود بايد فاتحه اسلام را خواند و آن را بدرود
گفت. [2]
جنبشهاى
مسلحانه اصلاح طلبانه، سكوت مرگبار حاكم بر جامعه اسلامى را در هم مىشكست و
روحيّه مبارزه و عصيان عليه جوّ موجود را در تودههاى مردم تقويت مىكرد، و به
همان مقدار كه اين روحيّه در ميان مردم تقويت مىشد، سلطهگران بساطشان را جمع
كرده از موضع خود عقب نشينى مىكردند.
در دوران
امام صادق (ع) جنبشهاى مسلحانه مكتبى همچون جنبش زيد بن على، نقش مهمّى در پيشبرد
اهداف آن حضرت داشت. چنين قيامهايى براى نهضت علمى، فكرى و فرهنگى امام صادق (ع)
در حقيقت حكم سپر و چترى را داشت كه امام (ع) در پوشش حمايتى آن در برههاى از
زمان رسالت الهى خود را بهتر و سريعتر انجام داد.