نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 202
فقهاى
مزدور به دستگاه حكومت خويش، اين دستگاه را باز هم تركيبى از دين و سياست سازند.
فايده
مهّم ديگرى كه وجود عناصر شريعت مآب در دستگاه حكومت داشت، آن بود كه اينان طبق
ميل و فرمان زمامدار ستم پيشه و مستبد، به آسانى مىتوانستند احكام دين را به
اقتضاى مصالح حكومتى تغيير دهند و در پوششى از استنباط و اجتهاد كه براى مردم عادى
قابل تشخيص نبود، حكم خداى را به خاطر خدا يگان دگرگون سازند.
تغيير
احكام الهى به نفع مصالح حكومتى و با تكيه بر رأى و اجتهاد، باب خطرناكى بود كه پس
از رحلت رسول خدا توسط خلفاى بنا حق بر روى فقه اسلامى گشوده شد و از مسير آن، بسيارى
از نظرات و فتاواى حكومتى تحت عنوان احكام الهى عبور كرد.
تفاوتى
كه بين خلفاى نخستين و بعديها وجود دارد اين است كه پيشينيان، خود اين كار را
مىكردند ولى خلفاى بعدى توسط عالمان و فقيهان مزدور و وابسته به حكومت.
محدثان و
مورخان اسلامى نمونههاى زيادى از جعل حديث را كه غالباً دست قدرتهاى سياسى درآن
نمايان است، ذكر كردهاند. [1]
اين كار
كه تا اواخر قرن اول هجرى بيشتر شكل روايت و حديث داشت، كم كم شكل فتوا نيز يافت و
در اواخر دوران بنى اميّه و اوائل حكومت بنى عباس فقهاى بسيارى پديد آمدند كه با
استفاده از شيوههاى بدعت آميز همچون قياس [2] و استحسان، [3] احكام اسلامى را طبق
نظر خود كه همان نظر قدرتمندان حاكم بود صادر مىكردند. [4]
مدينه و كوفه دو پايگاه فقاهت
[1] - براى آشنايى با نمونههاى اين احاديث و نيز
وضع كنندگان آنها به «الامام الصادق و المذاهب الاربعه»، ج 1، ص 251-267 رجوع كنيد
[2] -
قياس در اصطلاح فقهى عبارت است از سرايت دادن حكمى از يك موضوع به موضوع ديگر به
استناد جامعى كه بين آن دووجود دارد. موضوع نخستين را اصل و موضوع دومين را فرع
گويند (ر. ك: درآمدى بر حقوق اسلامى، ج 1، ص 342)
[3] -
استحسان عبارت است از: ترجيح يكى از دو قياس يا صرف نظر كردن از عموم يك قياس به
واسطه قياس ديگر. (ر. ك: همان مدرك، ص 350)