نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 221
هر دو
تفكر انحرافى «اشاعره» و «معتزله» را كه يكى قائل به جبر و ديگرى قائل به تفويض
بود، نفى كرد و با اين رهنمود، پيروان خود را از آشفتگى و حيرت و فرو افتادن در
دام هر يك رهايى بخشيد.
2- مرجئه: فرقه
مرجئه پس از شهادت امير مؤمنان (ع) پديد آمد. اين گروه در ابتدا با انگيزهاى
سياسى به وجود آمد و امويان در پديد آوردن آن نقش مؤثرى داشتند. [1]
آنان
ايمان را تنها اعتقاد قلبى مىدانستند و معتقد بودند با وجود ايمان، هيچ گناهى به
انسان زيان نمىرساند. كسى كه در دل مؤمن به خدا باشد، هر چند با زبان اظهار كفر
نمايد يا در عمل بت بپرستد و يا طبق آيين يهود و نصارا رفتار كند، چون از دنيا رود
اهل بهشت خواهد بود. [2]
مرجئه با
اين اعتقاد سخيف، افراد را در ارتكاب گناهان جرى مىساختند و پشتيبان و ياور
ستمگران بودند.
امامان
عليهم السّلام در تعليمات خود، همواره بر اين نكته تأكيد داشتند كه ايمان و اعتقاد
قلبى توأم با عمل است و مؤمن واقعى كسى است كه گفتار و كردارش تأييد كننده ايمان
او باشد. [3] به عنوان نمونه، از امام صادق (ع) سؤال شد حقيقت ايمان چيست؟
فرمود:
«ايمان عبارت است از اقرار به زبان، اعتقاد در قلب و عمل به اعضا و جوارح.» [4]
علاوه بر
اين رهنمودهاى كلّى، در خصوص «مرجئه» نيز بيانات صريحى دارند. عمر بن معمّر مىگويد:
امام صادق (ع) فرمود:
خداوند،
قدريّه را لعنت كند، خداوند حروريّه (خوارج) را از رحمت خود دور گرداند.
خداوند
مرجئه را لعنت كند، خدا مرجئه را لعنت كند.
[1] - در
بخش تاريخ زندگى امام باقر (ع) مسأله سياسى بودن پيدايش مرجئه و علت حمايت امويان
از اين فرقه با تفصيل بيشتر مورد بحث قرار گرفته است. براى آگاهى بيشتر بدانجا
رجوع كنيد
[2] - ر. ك: الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج 4،
ص 204-205
[3] - براى آگاهى از اين روايات، به بحار الانوار، ج
66، ص 72، حديث 26 و ص 73، حديث 28 و كنز العمال، ج 1، ص 23، حديث 2 و 3 و ص 25،
حديث 11 رجوع كنيد