responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 101

فرمانده نظامى خود را خواست و به او گفت: «هزار سواره نظام نخبه برايت برگزيده‌ام و دستور داده‌ام صدهزار درهم در اختيارت بگذارند تا صرف امور نظامى كنى، از اسبان من نيز سه اسب نجيب برگزين تا با آنها رفت و آمد كنى، راهنمايى هم براى تو معيّن كرده‌ام. هزار درهم به او بده و او را بر يكى از سه اسب راهوار بنشان و در پيشاپيش خود به حركت درآور. چون به يك فرسخى «نَسا» رسيدى، نامه‌اى را كه به تو داده‌ام بگشا و به مضمونش عمل كن و از مأموريّت محوّله سر متاب و بدان كه در ميان همراهانت جاسوسى گماشته‌ام كه شمارش نفسهاى تو را نيز بر من گزارش مى‌كند. از سرپيچى دستور بپرهيز و بسيار مراقب باش، چه آن كه مى‌دانى در صورت تخلّف با تو چه خواهم كرد؟» [1]

اين فرمان بيانگر دو نكته مهمّ است: نخست، ميزان قدرت و موقعيّت نظامى «محمّد بن قاسم» را ترسيم مى‌كند كه برغم شكست اوليّه او از دشمن و پراكنده شدن نيروهايش، دشمن روى او اين همه حساب كرده از وى وحشت دارد و براى دستگيرى‌اش آن تدابير نظامى را به كار مى‌گيرد.

ديگر آنكه ميزان بيم و وحشت حكمران خراسان را از گرايش فرمانده برگزيده‌اش به انقلابيّون، روشن مى‌سازد؛ به همين جهت چندين بار با بيانهاى گوناگون، او را از مخالفت فرمانش بر حذر مى‌دارد و به او هشدار مى‌دهد كه جاسوسى بر او گمارده است كه حتّى نفسهاى وى را به اطّلاع او مى‌رساند.

فرمانده، با اجراى دقيق فرمان، توانست «محمّد بن قاسم» و همرزمش «ابوتراب» را دستگير كرده و در حالى كه آنان را به سختى در بند كشيده بود به نيشابور بَرَد.

وقتى «عبداللَّه بن طاهر» چشمش به «محمّد» افتاد و او را با آن وضع ديد بر فرمانده‌اش فرياد برآورد كه: «واى بر تو اى ابراهيم! آيا از خدا نترسيدى كه با اين مرد صالح چنين كردى و او را با اين زنجيرهاى بسيار سنگين به بند كشيدى!؟»


[1] - مقاتل الطالبيين، ص 386-387

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست