نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 242
«يحيى بن اكثم» قاضى القضات حكومت عباسى بود. وى با توجّه
به تجربهاى كه از مناظره امام عليه السلام با «ابن سكّيت» به دست آورده بود. سؤالات
و مباحث لازم به طرح در جلسه مناظره را از قبل نوشته و آماده كرده بود تا براى آزمون
حضرت از وى بپرسد.
امام عليه السلام، سؤالات او را ديافت كرد و به ابن سكّيت
فرمود: پاسخ آنها را بنويس! سپس يكايك سؤالات او را كه در موضوعات گوناگون بود با منطقى
رسا و مستدلّ بيان كرد.
پاسخهاى حضرت به مسائل مشكل «ابن اكثم» آنچنان روشنگر
و براى دستگاه خلافت خطرناك و كوبنده بود كه «يحيى بن اكثم» در پايان اين جلسه رو به
متوكّل كرد و خيرخواهانه به او گفت:
پس ازاين جلسه و اين پرسشها سزاوار نيست از او درباره
مسأله ديگرى پرسيده شود؛ زيرا هيچ مسألهاى به مشكلى اين مسائل نخواهد رسيد (با اين
حال، او همه آنها رابا دليل و برهان پاسخ گفت) و آشكار شدن مراتب علم و دانش او موجب
تقويت شيعيان خواهد گشت. [1]
ط- حلّ معضلات علمى حكومت
با آنكه سياست كلّى خلفاى عباسى، منزوى كردن امامان عليه
السلام و بهرهگيرى ازنظرات و فتاواى عالمان در زمينه مسائل و مشكلات علمى بود، امّا
گاه شرايط پديد مىآمد و مسائل و معضلات علميى پيشاروى حكومت رخ مىنمود كه حلّ آن
از عهده عالم نمايان دربارى بيرون بود و خليفه ناچار مىشد براى حل مشكل به امام عليه
السلام روى بياورد، و حضرت با دانش امامت، چنان مسأله را مىشكافت و حق را روشن و مستدلّ
بيان نمى كرد كه فقهاى دربارى در برابر آن تسليم شده لب به تحسين و تمجيد آن حضرت مىگشودند
و خليفه، نظر و فتواى امام عليه السلام را مىپذيرفت و همان را ملاك عمل قرار
[1] - مناقب، ج 4، ص 405. مشروح پرسشهاى ابن اكثم و پاسخهاى
امام عليه السلام در منبع ياد شده، ص 403-405 و بحارالانوار، ج 50، ص 165-172 آمده
است
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 242