نام کتاب : تاریخ زندگانی امام هادی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 73
امام عليه السلام اين بار گريه كرد، چندان كه محاسنش تر
شد؛ سپس متوجّه من شد و فرمود: اين سفر جاى بيمناكى بر من وجود دارد؛ اكنون كه بيم
جان مىرود، امر امامت پس از من بر عهده پسرم «على» است. [1]
* امام جواد 7 توسط پيكى به پدر «خيرانى» [2] خدمتكار
خويش پيغام فرستاد:
من در مىگذرم، و امر امامت به پسرم «على» منتقل مىشود،
و او بر شما همان حقّى را دارد كه من بعد از (رحلت) پدرم بر شما داشتم. [3]
* اميّة بن على قيسى مىگويد: به امام جواد عليه السلام
عرض كردم: چه كسى جانشين شما خواهد بود؟ فرمود: فرزندم على. [4]
* صقر بن ابى دُلَف نقل مىكند: از ابوجعفر، محمّد بن
على رضا عليه السلام شنيدم كه مىفرمود:
پيشواى پس از من، فرزندم على است. فرمان او فرمان من و
گفتارش، گفتار من و پيروى از او (در حكم) پيروى از مناست. و امر امامت پس از او در
فرزندش «حسن» خواهد بود. [5]
شيخ مفيد پس از نقل دو روايت نخست مىنويسد:
روايات در اين زمينه بسيار است و اگر همه آنها را ذكر
كنيم بر حجم كتاب افزوده خواهد شد. اجتماع و اتفاقنظر بزرگان شيعه بر امامت ابوالحسن
عليه السلام و نبودن مدّعى امامت در آن زمان بجز آن حضرت؛ بگونهاى كه امر امامت مشتبه
گردد، ما را از بيان اخبار بطور تفصيل بر امامت او، بىنياز مىسازد. [6]
[2] - خيرانى و پدرش از نژاد غير عرب بودند. شيخ طوسى
مىنويسد: خيران بن اسحاق زاكانى از اصحاب امام هادى عليه السلام است (رجال الطوسى،
ص 414) و زاكان، دهى است در حومۀ قزوين كه با آن پانزده كيلومتر فاصله دارد
(فرهنگ معين)