نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 109
از خود معاويه شروع كرد و او را عنصرى افراطگر و فزونطلب
معرفى كرد كه با اجحاف و ستم به ديگران همه چيز را در انحصار خود درآورده و در اين
راه از پذيرش حق امتناع ورزيده، راه نيرنگ در پيش گرفته و هيچگونه حقى براى انسانها
قائل نشده و در يك كلام شيطان بر وى مسلط گشته و از وجودش بهره وافر برده است.
سپس به معرفى چهره يزيد پرداخت و خطاب به معاويه فرمود:
تو مىخواهى مردم را درباره يزيد به اشتباه بيفكنى، گويى
انسانى محجوب يا فرد ناشناختهاى را توصيف مىكنى. يزيد، خود بهترين معرّف خويش است.
شخصيّت يزيد را از سگهاى ولگرد، كبوتران بام خانه و كنيزان رامشگر و نوازنده بزمهاى
مستانهاش بپرس. راستى آيا اين همه بار گناه كه بر دوش دارى براى تو كافى نيست كه اكنون
مىكوشى با اين اقدام بر وزر و وبال خود بيفزايى!؟ [1]
امام حسين عليه السلام علاوه بر موضوع ولايتعهدى يزيد
در برابر ديگر جنايات معاويه نيز از قبيل كشتن حجر بن عدى و ياران او، عمرو بن حَمِق
و حضرميان و نيز الحاق و انتساب زياد بن سميّه به خود، موضعگيرى كرده كه در تاريخ
ثبت شده است. [2]
بيدارگرى افكار عمومى
از محورهاى مهم فعاّليتهاى امام حسن و امام حسين عليهما
السلام در عصر معاويه بويژه پس از جريان صلح، برملا كردن چهره نفاق معاويه براى همگان
و بيدارگرى افكار عمومى نسبت به واقعيتهاى تلخى است كه در ابعاد سياسى و فرهنگى در
جامعه اسلامىِ تحت سلطه طاغوتى همچون معاويه وجود داشت و مردم با بىتفاوتى از كنار
آنها مىگذشتند و در بسيارى از مواقع- به خاطر تبليغات سوء و فريبنده معاويه- صبغه
دينى و وجهه شرعى پيدا مىكرد. در نتيجه هر نوع قيام و برخورد نظامى عليه وضع موجود
را بىثمر و حتى غيرمشروع مىنمود. نامه افشاگرانه امام عليه السلام به معاويه، سخنرانى
عمومى وى در