نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 122
علل و موجبات قيام
انحرافات سياسى، اعتقادى و فرهنگىِ پديد آمده در جامعه
اسلامى بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله كه منجر به روى كار آمدن حزب اموى و
تبديل خلافت به سلطنت و بركنارى و انزواى قرآن و سنّت نبوى از صحنه زندگى مردم بويژه
حكومتمداران، شده بود از مهمترين و روشنترين علل قيام امام حسين عليه السلام بشمار
مىرود. حكومت يزيد، مظهر اين همه انحراف و عامل تداوم آن در جامعه اسلامى بود. حكومتى
كه بيتالمال مسلمانان را صرف عياشى، رشوهخوارى، قماربازى، جذب عناصر متنفّذ ضدّ مذهبى
و سركوب حركتهاى دينى و جنبشهاى آزادىبخش كرد؛ حكومتى كه مسلمانان غير عرب را با
فشارى مضاعف از جرگه مسلمين بيرون رانده تهديد به نابودى كرد، و با پراكندن تخم نفاق
و كينه در ميان مسلمانان عرب زبان، وحدت و يكپارچگى آنان را در هم شكست؛ حكومتى كه
براى مخالفان حزب اموى هيچ حقى قائل نبود و آنان را هر جا كه مىيافت به قتل رسانده،
اموالشان را مصادره مىكرد؛ حكومتى كه روح عصبيّت جاهلى را دوباره در كالبد جامعه دميد
و موجوديت اجتماعى امّت مسلمان را تهديد به نابودى كرد؛ حكومتى كه زمامدار آن به جاى
تعبّد به احكام اسلامى و تقيّد به اجراى قوانين و حدود شرعى و گسترش عدالت اجتماعى،
آشكارا موضوع رسالت محمدى و وحى الهى را انكار مىكرد [1] و همچون نيايش ابوسفيان كه
به باند خويش مىگفت: «گوى خلافت را در دست خود حفظ كنيد و به يكديگر پاس دهيد. سوگند
به خدا نه بهشتى در كار است و نه جهنّمى» [2]، نهتنها به هيچ اصل و پايه اعتقادى پايبند
نبود بلكه به پيروى از پدرش كمر به ويران كردن بنياد اسلام و محو ياد پيامبر صلى الله
عليه و آله و خاندان او از خاطرهها بسته بود.
سخن بانوى بزرگوار، حضرت زينب كبرى عليها السلام- كه در
جريان امور بود و از نزديك
[1] - از ابن عقيل نقل شده است: از جمله شواهدى كه بر
كفر يزيد دلالت مىكند اشعار اوست كه مىگويد: لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلا خَبَرٌ
جاءَ وَ لا وَحْىٌ نَزَلَ لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ اِنْ لَمْ اَنْتَقِمْ مِنْ بَنى اَحْمَدَ
ما كانَ فَعَلَ