نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 146
پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش نداشت
كه در ضدّيت و دشمنى با آن بود، نفى مىكرد.
بعد ديگر فعّاليّت امام عليه السلام در ارتباط
با مسأله امامت، تعيين مصداق آن بود و اينكه آن فردى كه واجد شرايط امامت است و مىبايد
در مصدر آن قرار گيرد، آن حضرت است. امام عليه السلام اين موضوع را به خاطر اهميتش
با صراحت و بدون پرده اعلام كرد؛ حتّى در سختترين شرايط دوران اسارت از ايفاى اين
رسالت مهمّ دريغ نورزيد. ابو منهال، نصر بن اوس طايى مىگويد:
على بن حسين عليه السلام از من پرسيد: مردم
بسوى چه كسى مىروند؟ عرض كردم: بدين جا و بدان جا. فرمود: به آنان بگو بسوى من بيايند.
3 - نظارت بر جريانهاى فكرى
امام سجّاد عليه السلام در اين صحنه علاوه
بر ارائه انديشه درست اسلامى در مسائل و موضوعات مختلف اعتقادى، با انحرافات و لغزشهاى
فكرى گروههاى مختلف همچون غاليان، جبرگرايان، مشبّهه، صوفيان و روشنفكران و عالمان
دربارى برخورد مىكرد و در هر مورد آنچه وظيفه بود انجام مىداد. به عنوان نمونه:
محمد بن مسلم زُهَرى از فقها و قضات بود و
نزد خلفاى اموى منزلتى ارجمند داشت. امام سجّاد عليه السلام وقتى متوجه شد وى به ستمگران
روى خوش نشان داده است، نامهاى هشدار دهنده به وى نوشت و در آن يادآور شد:
... تو اكنون سبكترين وزر و وبالى را كه بر
گردن نهادهاى اين است كه با ستمگران مأنوس شده راه ظلم و تجاوز را براى ايشان هموار
ساختهاى... تو با كسى رابطه برقرار كردهاى كه با خدا دشمنى مىكند. مگر نه اين است
كه وقتى دعوتت مىكنند براى آن است كه از تو به عنوان محورى براى آسياى ستم خود و وسيلهاى
براى بدبخت كردن مردم... و ابزارى براى ستمگرى و تجاوز بهره بگيرند...؟2