نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 176
بشمار مىروند كه جز با روى آوردن بدانان، راه نجات ديگرى
وجود ندارد. و در حقيقت اهل بيت عليهم السلام آرمان زنده امّت اسلامى بودند كه در كالبد
همگان روح اميد و زندگى مىدميدند.
از اينرو قيامها و انقلابها با شعار «الرّضا من آل محمّد»
شكل گرفت و گسترش يافت و سرانجام به سلطه نود ساله امويان پايان بخشيد.
روى كار آمدن بنىعباس
با در هم پيچيده شدن طومار حكومت امويان در هيجدهمين سال
امامت امام صادق عليه السلام، عباسيان كه در حقيقت روى ديگر سكّه امويان بودند بر مسند
خلافت تكيه زدند. آنان هر چند با تكيه بر شعارهاى علويان و حمايت مردمى كه از ستم امويان
به ستوه آمدند بودند، حكومت را قبضه كردند، ليكن از آنجا كه سنگ بناى حكومتشان بر باطل
بود، در اندك زمانى پس از به قدرت رسيدن، چهره ضدّ اسلامى و ضدّ مردمى خود را برملا
كردند و با مخالفان، همان سياستى را در پيش گرفتند كه بنىاميّه داشتند و بلكه در بعضى
جهات بدتر و ستمگرانهتر از آنان. چندان كه بعضى افرادى كه هر دو دوره را درك كرده
بودند چنين آرزو مىكردند:
اى كاش، ستم مروانيان يارى ما بازمىگشت و عدالت عباسيان
در آتش مىسوخت.
ابوالعباس سفّاح، نخستين خليفه عباسى چهار سال حكومت كرد.
وى با دو مشكل اساسى رو به رو بود: نخست، وجود باقيمانده امويان كه در نقاط مختلف پراكنده
بودند، دوّم علويانى كه بهعنوان محور اساسى و مورد اعتماد مبارزه عليه امويان مطرح
و در ميان تودههاى مردم از نفوذ و محبوبيّت ويژهاى برخوردار بودند.
سفّاح براى تثبيت پايههاى حكومت خود و چيرگى بر اين دو
رقيب خطرناك دست به كار شد. كارگزاران وى در شهرها مأمور شدند به جستجوى خانه به خانه
بنىاميّه بپردازند و هر كجا آنان را يافتند بكشند. [2] در مرحله بعد متوجه علويان
شد. نخست به سراغ امام