نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 175
در دوران عمر بن عبدالعزيز تا حدى از فشار كاسته و مشكل
ماليات حل شد ولى پس از او جريان به وضع سابق بازگشت و پيوسته در حال بحران و افزايش
بود.
3- ناديده گرفتن غير عرب
نظام حكومتى بنىاميّه براساس تعصّب عربيّت بنا شده بود.
آنان تمام مناصب را به دست اعراب مىسپردند و ديگر طوايف اسلامى را كه بهنام «موالى»
[1] مىخواندند نه تنها از مناصب حكومتى محروم مىكردند بلكه با ديده حقارت مىنگريستند.
از قلمرو بصره هر چه غير عرب بود اخراج گرديد. اين آوارگان در تظاهرات خود، فرياد:
«وا محمّدا، وا احمدا»، سر داده نمىدانستند به كجا پناه
ببرند. [2] برخى مىگفتند: نماز بيكى از سه چيز شكسته مىشود: خر، سگ و موالى. [3]
روزى معاويه از افزايش جمعيت موالى به خشم آمد تصميم گرفت
نيمى از آنان را از دم تيغ بگذراند ولى «احْنَفْ» وى را از اين اقدام برحذر داشت. [4]
وقتى عربى از خريد برمىگشت و بر سر راه خود يك عجم را
مىديد، كالاى خود را به زمين مىگذاشت. عجم موظف بود كه بار او را به منزل برساند.
[5]
بهدنبال اين عوامل- و عوامل ديگر- شورشها و آشوبها يكى
پس از ديگرى عليه حكومت اموى بهوجود آمد و بر همگان روشن شد كه امويان هدفى جز حكمرانى
و سلطهجويى ندارند.
در اين گير و دار چنان با مردم رو در رو قرار گرفتند كه
كنترل كشور از دستشان خارج شد و در ايام حكمرانى مروان حمار- آخرين خليفه اموى- اوضاع
كشور به بدترين شرايط انفجار رسيده بود.
از سوى ديگر مردم دريافته بودند كه خاندان پيامبر صلى
الله عليه و آله- كه محبوبترين چهره در جامعه اسلامى بودند و سمبل عدالت و تقوى بهشمار
مىرفتند- تنها پايگاه استوار و قابل اطمينانى
[1] - موالى جمع مولىٰ، يكى از
معانى آن، برده آزاد شده است و شايد به همين مناسبت به غير عرب «موالى» مىگفتند
[2] - السيادة العربية، ص 56؛ تاريخ التمدن الاسلامى،
ج 1، ص 274؛ الحياة السياسية للامام الرضا عليه السلام، ص 26
[3] - العقد الفريد، چاپ مصر، «1937»، ج 2، ص 270؛ تاريخ
التمدن الاسلامى، ج 1، ص 341؛ الحياة السياسية للامام الرضا عليه السلام، ص 26