نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 174
شركت كرده بود، در اجتماع عظيم حُجّاج، خطابهاى ايراد
كرد و ضمن آن، در مورد رهبرى و امامت اهل بيت عليهم السلام فرمود:
حمد و سپاس خداى را كه محمّد صلى الله عليه و آله را بحق
فرستاد، و ما را به او كرامت بخشيد. ما برگزيدگان خدا در ميان مردم هستيم. رستگار كسى
است كه پيرو ما باشد و سيه روز و تيرهبخت، آنكه با ما دشمنى ورزد. برخى از مردم در
زبان نسبت به ما اظهار دوستى مىكنند در حالى كه قلباً دوستدار دشمنان ما هستند
... [1]
اين سخنرانى امام عليه السلام باعث شد كه هشام به حاكم
مدينه دستور دهد تا آن دو بزرگوار را به شام احضار كند. [2]
2- فشار اقتصادى
دولت اموى به جاى توجّه به افزايش توليد و ايجاد امكانات
براى افزايش درآمد، بيشتر بر اخذ ماليات و خراج دولتى تكيه داشت و هر خليفهاى كه روى
كار مىآمد بر ميزان قبلى مىافزود.
آنان دهقانان و كشاورزان را مجبور مىكردند- علاوه بر
پرداخت مالياتهاى رسمى- به رسم ساسانيان، مالياتى به نام «هداياى نوروزى» بپردازند
و نخستين كسى كه آن را رسميت داد معاويه بود. درآمد هداياى نوروز يكسال كوفه و اطراف
آن بالغ بر سيزده ميليون درهم شد تا چه رسد به نقاط ديگر مثل هرات، خراسان، يمن و
... [3]
وضع نابسامان اقتصادى در همه جا، مخصوصاً در عراق- مقر
تيولداران بزرگ بنىاميّه و منطقه حاصلخيز و پر بركت كه غالباً مخصوص خليفه يا سران
دولت او بود- و حيف و ميلهاى زمامداران و اطرافيانشان حالت عجيبى به كشور گسترده اسلامى
داده بود. [4]
[4] - بهعنوان نمونه: خالد بن عبدالله قَسْرى فرماندار
هشام در عراق متهم شد كه درآمد سالانهاش سيزده ميليون دينار است. (البداية والنهاية،
ج 9، ص 325). زن هشام لباسى داشت كه تارهاى آن از طلا بود و بر آن نگينهايى گرانبها
آويخته چندانكه از سنگينى آن ياراى راه رفتن نداشت، قيمتگذاران هرگز نتوانستند براى
آن بهايى تعيين كنند (بينالخفاء و الخلفاء، ص 28).
در جايى كه فرماندار و زن خليفه داراى چنين وضعى باشند
ببينيد وضع خود خليفه بايد چگونه باشد؟
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 174