نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 216
جيرهخواران حكومت نزد هارون عليه امام عليه السلام، تصميم
خليفه را در دستگيرى آن بزرگوار جدّىتر ساخت. از اين رو، در سال 179 هجرى امام را
دستگير كرد و براى آن كه شيعيان نفهمند امامشان را به كجا تبعيد كردهاند و نيز براى
جلوگيرى از شورش هواداران دستور داد هنگام بيرون بردن امام عليه السلام از مدينه دو
كجاوه ترتيب دادند و با هر كدام گروهى مسلّح همراه كردند؛ يك كجاوه شبانه به مقصد بصره
و كجاوه ديگر در روز به مقصد كوفه حركت داده شد و امام عليه السلام را با كجاوهاى
كه عازم بصره بود روانه كردند. [1]
عيسى بن جعفر والى بصره امام را در يك سلّول انفرادى بازداشت
كرد و جز به هنگام وضو و غذا درب زندان را نمىگشود. [2]
با انتشار خبر زندانى شدن امام عليه السلام موجى از خشم
و نفرت بر ضد دستگاه خلافت ايجاد شد و مردم در همه جا از آن سخن مىگفتند، از سوى ديگر
شيعيان بصره پنهانى با امام ارتباط برقرار كرده به ديدارش مىشتافتند. هارون شرايط
را خطرناك ديد، ازاين رو براى آن كه پرونده زندگى امام عليه السلام را براى هميشه ببندد
دستور قتل آن حضرت را به عيسى داد.
والى بصره كه در طول مدت بازداشت امام جز عبادت و نيايش
به درگاه حق چيزى از آن حضرت نديده بود به درخواست هارون پاسخ ردّ داد و از وى خواست
امام را از وى تحويل بگيرد. [3]
امام كاظم عليه السلام پس از يك سال تحمل زندان در بصره
به بغداد منتقل و به فضل بن ربيع سپرده شد. امام مدت زيادى نيز در زندان فضل ماند بدون
آن كه به كسى اجازه ملاقات داده شود.
رفتار موسى بن جعفر عليه السلام در زندان فضل، همه كسانى
را كه با آن حضرت در ارتباط بودند، تحت تأثير قرار داد و آنان را مجذوب خويش ساخت.
هارون فرمان قتل امام عليه السلام را به فضل داد ولى او
نيز از انجام آن خوددارى كرد. خليفه مجبور شد امام را به فضل بن يحيى برمكى بسپارد.
سوّمين زندانبان امام عليه السلام نيز پس از
[1] - عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج
1، ص 70؛ بحارالانوار، ج 48، ص
221