نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 29
جانشين پيامبر (ص)
پيامبر اكرم در خصوص مسأله ولايت و سرپرستى امور مسلمانان
پس از خود، تنها به بيانات سربسته اكتفا نكرد، بلكه همانگونه كه يادآور شديم، از اوّلين
روز دعوت، موضوع ولايت را همراه توحيد و نبوّت صريحاً بيان فرمود، و براساس مجموعه
خصوصيّات و فضائلى كه در حضرت على عليه السلام بود، از سوى خدا فرمان داشت تا سرپرستى
و ولايت على عليه السلام را بر امور دين و دنيا و جانشينى وى را پس از خود، اعلام نمايد.
رسول گرامى اين رسالت را در موارد گوناگونى از جمله: در
«غدير خُمْ» انجام داد. آن حضرت در سال دهم هجرت براى انجام فريضه حج به مكه عزيمت
كرد. همراهان پيامبر صلى الله عليه و آله را در اين سفر تا يكصد و بيست و چهار هزار
نفر نوشتهاند [1] به هنگام بازگشت، روز هيجدهم ماه ذىالحجة، در صحراى جُحْفَهْ به
محلى بهنام «غدير خم» رسيد. منادى به دستور پيامبر براى نماز ظهر ندا داد. همه در
اطراف رسول خدا جمع شدند. پس از اقامه نماز از جهاز شترها مكانى مرتفع ساخته شد و پيامبر
بر فراز آن ايستاد و پس از ستايش خداوند و ايراد خطبهاى مفصل، فرمود: مردم! چه كسى
به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و بر آنان ولايت و سرپرستى دارد؟ گفتند: خدا و پيامبرش
داناترند. فرمود: خدا بر من ولايت دارد و من بر مؤمنان، من بر مؤمنان از خود ايشان
سزاوارترم، سپس فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ
مَوْلاهُ» هر كس من ولىّ و سرپرست اويم على عليه السلام سرپرست و ولىّ اوست.
پروردگارا دوستانش را دوست بدار و با دشمنانش دشمن باش. هنوز مردم پراكنده نشده بودند
كه اين آيه نازل شد: