نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 36
ازجمله: كمبود نيروى كافى براى احقاق حق خويش، حفظ اسلام
و وحدت و يكپارچگى مسلمانان، بيم بازگشت امّت به دوران جاهليّت، خطر توطئههاى خواص
اهل باطل و دشمنان خارجى، عدم شناخت و بىاعتنايى مردم نسبت به مقام امامت و پريشانحالى
مسلمانان، ناچار به تغيير سياست شد؛ با ابوبكر بيعت كرد و فصل جديدى از سياستها، ديدگاهها
و موضعگيرىهاى سياسى آن حضرت در ارتباط با دستگاه خلافت آغاز گشت.
همكارى توأم با انتقاد
حضرت على عليه السلام در اين مرحله از زندگى خود تا آنجا
كه مصالح اسلام و امّت اسلامى اقتضا مىكرد در زمينههاى فرهنگى و سياسى و محورهاى
ديگرى كه به آن حضرت رجوع مىشد، با دستگاه خلافت همكارى مىكرد. تاريخ موارد زيادى
از همكارى آن حضرت با دولتمردان معاصر خود را ثبت كرده است.
اين همكارى و گرهگشايى از كار خلفا به قدرى چشمگير بود
كه آنان بناچار به بزرگوارى، دانش فراوان و خدمات ارزنده آن حضرت در حق دستگاه خلافت
اعتراف مىكردند؛ چنانكه خليفه دوّم مكرر مىگفت: «لَوْ لا عَلِىٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ»
[1]
؛ يعنى اگر على نبود عمر هلاك شده بود!
البته همكارى امام عليه السلام با خلفا هيچگاه به مفهوم
تأييد اصل نظام حاكم و سياستهاى كلّى آن نبوده است؛ از اين رو امام عليه السلام در
كنار اين همكارىها، انتقادها و رهنمودهاى سازنده هم داشته است. آنجا كه تصميمگيرى
و سياستگذارى خليفه يا ديگر دستاندركاران، برخلاف مصالح عمومى امت اسلامى بود، امير
مؤمنان عليه السلام ساكت نمىنشست و موضوع را به خليفه گوشزد مىكرد، ضمن آنكه راه
و روش درست و صواب را نيز ارائه مىداد.
بهعنوان نمونه يكى از لغزشها و نقطه ضعفهاى عثمان از
نظر امير مؤمنان عليه السلام جذب افراد منحرف و بدسابقه به دستگاه خلافت و دادن پست
و موقعيّت به آنان بود.
[1] - ر. ك: بحارالانوار، ج 40، ص 149؛ الغدير، ج 4، ص
64 و 66؛ ج 6، ص 81، 93، 94، 106 و 113؛ ج 7، ص 151؛ ج 8، ص 189؛ ج 3، ص 97؛ شرح نهجالبلاغه،
ابن ابىالحديد، ج 1، ص 18؛ ج 12، ص 179 و 205
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 36