نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 66
3- سرزنش آگاهان بىتفاوت
حضرت زهرا عليها السلام در برابر عناصر آگاه جامعه كه
نسبت به مسائل جارى بىتفاوت بوده و سكوت اختيار كرده بودند موضع گرفته آنان را نكوهش
كرده است:
اى گروه مؤمنان! اى ياوران دين و اى حاميان اسلام! چرا
در احقاق حق من سستى مىكنيد؟ چرا چشم فرو بسته پذيراى ستمى هستيد كه بر من روا داشته
شده است؟ مگر رسول خدا صلى الله عليه و آله نفرمود: حرمت مرد در فرزندانش حفظ مىشود؟
چه زود رنگ باختيد و چه شتابان اسير هوا و هوس گشته عليه ما بسيج شديد. پيش خود مىگفتيد
محمد صلى الله عليه و آله مرد (و همه چيز تمام شد). آرى او مرد اما مصيبت بسيار بزرگى
بود كه شكافش هر لحظه عميق مىشود و هرگز به هم نخواهد آمد. [1]
4- يارى خواهى از انصار
تلاش بىبى فاطمه براى استيفاى حق امامت و ولايت و جلوگيرى
از انحراف امت به بيانات و خطابههاى روشنگر آن حضرت محدود نمىشد. وى، همسرش امير
مؤمنان عليه السلام را در جريان يارى خواهى او از انصار بر استيفاى حقوق خويش همراهى
مىكرد.
ابن قتيبه دينورى مىنويسد: على عليه السلام فاطمه دختر
رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر چارپا سوار مىكرد و شبانه به مجالس و محافل انصار
مىبرد و از ايشان يارى مىطلبيد.
آنان در پاسخ مىگفتند: اى دختر رسول خدا صلى الله عليه
و آله كار بيعت ما با اين مرد تمام شده است. چنانچه همسر و پسرعمويت پيش از ابوبكر
از ما بيعت مىخواست، بهطور قطع از او روى نمىگردانديم.
على عليه السلام مىفرمود: شگفتا! انتظار داشتيد جنازه
رسول خدا صلى الله عليه و آله را بدون كفن و دفن ميان خانه بگذارم و براى بدست گرفتن
حكومتى كه از او بر جاى مانده به نزاع و كشمكش بپردازم؟!
حضرت زهرا عليها السلام نيز مىفرمود: ابوالحسن عليه السلام
جز وظيفه و تكليف انجام نداد. آنان