responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 78

به زودى تو را به خاك مرگ خواهد افكند.» [1]

امام حسن عليه السلام در اين جنگ تا پايان، همراه پدر بزرگوارش بود و در هر فرصت، مردانه به سپاه دشمن مى‌تاخت و به كام مرگ فرومى‌رفت. چندان كه وقتى على عليه السلام- در جريان يكى از اين پيشروى‌ها- جان فرزندش را در خطر ديد، نگران شد و با ناراحتى فرياد زد:

اين جوان را نگه داريد و به آمدن با منش مگذاريد تا- قصد جنگ نكند و- پشت مرا نشكند! دريغم آيد كه اين دو- حسن و حسين عليهما السلام- را مرگ در رسد و با كشته شدن آنان دودمان رسول خدا صلى الله عليه و آله به سر رسد. [2]

در جريان حكميّت، پس از آنكه خبر دردناك خلع امام عليه السلام به‌وسيله ابوموسى ميان مردم عراق پخش شد، آتش فتنه و اختلاف زبانه كشيد. امير مؤمنان عليه السلام ديد در چنين موقعيّت حسّاس بايد يكى از بزرگان خانواده‌اش براى مردم سخن بگويد و آنان را در ارتباط با «حكميّت» توجيه كند. از اين رو به فرزندش حسن عليه السلام فرمود: پسرم! برخيز و درباره ابوموسى و عمرو عاص چيزى بگوى.

امام مجتبى عليه السلام بر فراز منبر رفت و در خطابه‌اى روشنگر، ضمن تأييد اصل مسأله «حكميّت» در اسلام و انطباق آن با سنّت و سيره پيامبر صلى الله عليه و آله، نقاب از چهره نيرنگ و نفاق «حكمين» برداشت و تصريح كرد آنان كتاب خدا و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا نهاده، از روى هوس حكم كردند؛ از اين رو آنان نه «حَكَمْ» كه «محكوم» هستند. [3]


[1] - وقعۀ صفين، ص 297

[2] - نهج‌البلاغه، ترجمۀ سيد جعفر شهيدى، خ 207، ص 240

[3] - براى آگاهى از تفصيل خطابۀ امام حسن عليه السلام رجوع كنيد به حياة‌الامام الحسن بن على عليه السلام، ج 1، ص 530

نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست