نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 77
جدايى از آن، از خود وانِهْ و سختى دشواريها و ناكامىهاى
آن را به اميد روزگار پس از آن بر خويش هموار ساز و شكيبايى پيشه كن تا آنگاه كه به
ديدار رسولاللّه صلى الله عليه و آله نايل آيى در حالى كه از تو خشنود خواهد بود.
[1]
2- دوران حكومت
امام مجتبى عليه السلام در مقطع پنج ساله حكومت ظاهرى
امير مؤمنان عليه السلام بازويى توانا، مشاورى دلسوز و فرماندهى لايق براى امام زمان
خود بود. به نمونههاى زير توجّه فرماييد.
امام حسن عليه السلام در سال 36 هجرى با پدر گرامىاش
از مدينه بهسوى بصره حركت كرد تا آتش جنگ جمل را كه «ناكثين» برافروخته بودند فرونشاند.
در «ذى قار» به فرمان حضرت على عليه السلام در رأس هيأتى
مركب از عمّار ياسر و قيس بن سعد به كوفه رفت تا مردم را عليه ناكثين بسيج كند. در
پى تلاشها و سخنرانىهاى مهيّج آن حضرت و هيأت همراه، بالغ بر نُه يا دوازده هزار
نفر از مردم به يارى امام عليه السلام شتافتند. [2] در طول مدت جنگ نيز همكارى و فداكارى
زيادى كرد تا سپاه امام عليه السلام پيروز شد. و بنابر نقل ابن عساكر از ابو عبيده
فرماندهى جناح چپ سپاه على عليه السلام برعهده امام حسن عليه السلام بود. [3]
حضرت مجتبى عليه السلام در جنگ صفين نيز در ركاب پدر پايمرديها
كرد. در اين جنگ، معاويه، عبيداللّه بن عمر را نزد امام حسن عليه السلام فرستاد كه:
«از حمايت پدرت دست بردار، ما خلافت را به تو واگذار مىكنيم؛ چرا كه قريش از پدر تو
به خاطر سابقه پدركشتگىها ناراحتند، امّا تو را پذيرا خواهند بود.»
حضرت مجتبى عليه السلام در پاسخ فرمود: «نه، به خدا سوگند
چنين كارى انجامپذير نيست» سپس به پيك چنين هشدار داد: «گويى پيكر كشته تو را امروز
يا فردا افتاده در ميدان جنگ مىبينم. شيطان تو را فريب داده و كارت را چنان زينت بخشيده
كه خود را آراسته و معطّر كردهاى به اميد آنكه زنان شام تو را ببينند و فريفتهات
شوند؛ ولى خداوند