نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 92
آگاه باشيد به حسن [عليه السلام] وعدهها و ضمانتهايى
دادم كه همگى را زير پا مىنهم و خود را متعهّد به انجام هيچ كدام نمىدانم. [1]
معاويه حيلهگر و سياستمدار كه تاكنون تحت پوششهاى فريبنده
دينى موقعيّت خود را حفظ كرده بود، چه شد كه يكباره در حضور انبوه مردم عراق و شام
پرده از چهره نفاق و تزوير كنار زد و با صراحت اعتراف كرد هدف اساسى من از اين همه
جنگ و خونريزى، امارت و سلطه بر مردم بود نه انگيزهاى دينى و اسلامى؛ بر اين اساس
خود را ملزم به رعايت تعهدات نمىبينم؟!
معاويه در وضعيّتى قرار گرفت كه چارهاى جز اتّخاذ اين
موضع نداشت؛ درست همان وضعيّتى كه پيش از اين، مادر امام مجتبى، حضرت زهرا عليها السلام
براى «شيخين» فراهم ساخته بود. آنان بيش از هر كس از سخنان رسول خدا صلى الله عليه
و آله درباره فضائل و شخصيّت الهى و معنوى حضرت فاطمه عليها السلام و نيز تكريم و تجليل
عملى آن بزرگوار از دخترش آگاهى داشتند و نيز مىدانستند براى معارضه با چنين شخصيتى
بهاى سنگينى بايد بپردازند؛ در واقع دو راه بيشتر در پيش رو نداشتند؛ يا حكومت، يا
فاطمه عليها السلام. و چون آنان حكومت را برگزيده بودند هيچ راهى جز معارضه با زهرا
عليها السلام نداشتند. و در حقيقت اين تدبير و هنر بىنظير دخت گرانقدر پيامبر صلى
الله عليه و آله بود كه آنان را به اين موضع كشانيد كه به برملا شدن چهره و آشكار شدن
انگيزههاى قدرتطلبانهشان منجر شد و اين پيروزى بزرگى براى جبهه «ولايت» و شكستى
رسواگرانه براى جبهه «خلافت» ادّعايى بود.
زير پا نهادن تعهّدات صلح، بدگويى به امير مؤمنان عليه
السلام در ملأ عام، كشتن ياران و دوستان آن حضرت و ... از سوى معاويه، چهره واقعى اين
طاغوت متظاهر به اسلام را در افكار عمومى اشكار ساخت و بنياد او را به دست خويش كند.
وجدانهاى بيدار دريافتند كه همه آن فتنهها و لشكركشيهايى كه معاويه در برابر حضرت
على عليه السلام نيز داشته براى همين فرمانروايى بود نه چيز ديگر. از اين رو، حتى بعضى
از دوستان و هممسلكانش در برابر او موضع گرفته و از وى به بدى ياد كردند. «سَمُرَةِ
بن جُنْدَب» آشكارا او را لعن كرد. [2]