نام کتاب : زندگی ائمه نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 95
تجزيه و تحليل عمق رويدادها از جمله جريان صلح ناتوان
بودند، با دشمنان امامت در اين موضع هم نوا شده و با توصيف آن پيشواى عزتبخش به لقب
«مذلّ المؤمنين» و امثال آن بر زخم دل امام عليه السلام نمك مىپاشيدند. [1]
... و اين همه، دردها و رنجهاى كشندهاى بود كه امام
مجتبى عليه السلام مىچشيد و تحمل مىكرد. شيخ مفيد با توجه بهاين مصيبتها و گرفتاريهاى
امام عليه السلام در اين دوران مىنويسد:
پس از استقرار صلح بين امامحسن (ع) و معاويه، امام به
مدينه بازگشت و در آنجا اقامت گزيد درحالىكه خشم خودرا فرومىبرد، خانهنشين شدهبود
و منتظر فرمان پروردگارش بود. [2]
دشمن قدرتطلب به اين مقدار آزار و شكنجه روحى پيشواى
دوم بسنده نكرد؛ حاكم شام براى هموار كردن راه خلافت فرزندش يزيد، تصميم گرفت امام
عليه السلام را كه بزرگترين مانع سر راه اين اقدام بود از ميان بردارد. زيرا با وجود
فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله چه بسا مردمى كه از دودمان معاويه دلخوشى نداشتند
به گرد امام جمع شده خطرى جدّى براى حكومت آينده يزيد بشمار روند.
مناسبترين فرد براى اجراى اين توطئه در آن شرايط «جَعْده»
دختر اشعث بن قيس بود كه عنوان همسرى امام را داشت. منابع فراوانى خبر به شهادت رسيدن
امام مجتبى عليه السلام توسط «جعده» بهوسيله سمّ به تحريك معاويه را گزارش كردهاند.
[3]
شهادت امام بنا به نقلى در ربيعالاوّل، سال 49 [4] و
در نقلى ديگر در 28 صفر، سال پنجاه هجرى دانسته شده است. [5]
پس از شهادت امام عليه السلام طبق وصيّت او خواستند آن
حضرت را در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله دفن كنند، امّا عايشه مانع شد. مروان
هم از او جانبدارى كرد و گفت اجازه چنين كارى را نخواهد داد. از اين رو، طبق وصيّت
آن گرامى كه در صورت بروز مشكل او را در بقيع دفن كنند، جنازه را به طرف بقيع حمل كرده
و در آنجا به خاك سپردند. [6]
[3] - بهعنوان نمونه رجوع كنيد: مقاتل الطالبيين، ص
48؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابىالحديد، ج 16، ص 11؛ الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج
3، ص 460؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 55