نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 132
مسائل آن مورد تجزيه و تحليل قرار خواهند گرفت.
بر هم خوردن تعادل در حوزههاى نفوذ
دورهاى كه تنش زدايى در جريان بود- از 1962 م تا
1979 م- ابرقدرتها در عين حال كه به تفاهم و سازش مىانديشيدند، به رقابت نيز مىپرداختند.
در واقع، در اوج تنش زدايى، رقابتها همچنان به صورت پنهان و آشكار ادامه داشت. نفوذ
شوروى در خاور ميانه از جمله در كشورهاى سوريه، ليبى و عراق افزايش يافت و در ساير
مناطق، بگونهاى كه شرح داده خواهد شد، يا دولتها از حوزه نفوذ آمريكا بيرون رفتند
(مانند ايران) و يا در حوزه نفوذ شوروى قرار گرفتند. در مقابل اينها كشورهاى مصر و
سومالى از تحت نفوذ شوروى خارج و تحت سلطه آمريكا قرار گرفتند و نفوذ آمريكا در جنوب
خليج فارس نيز افزايش يافت.
انقلاب اسلامى ايران: ايران، بعد از جنگ جهانى دوم، بتدريج
زير سلطه و نفوذ ايالات متحده آمريكا قرار گرفت كه كودتاى 28 مرداد 1332 نقطه عطفى
در اين زمينه بود. طى دو دهه 1960 و 1970 م، ايران و آمريكا از لحاظ نظامى، سياسى،
اقتصادى و فرهنگى هر چه بيشتر به هم نزديك شدند. شكست آمريكا در جنگ ويتنام و در پيش
گرفتن سياست بومى كردن مسائل، ايران را در استراتژى دو ستونى نيكسون- كسينجر، به عنوان
ستون نظامى و ژاندارم منطقه خليج فارس قرار داد؛ دولتى كه وظيفه اساسى آن، حفظ منافع
حياتى غرب در منطقه بود.
پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى
(ره) در سال 1357 [1979]، بحرانى بس شگرف و عميق براى آمريكاييها ايجاد كرد. آنها نه
تنها متحدى مطيع را از دست داده بودند، بلكه در معرض تهديدات فزاينده ناشى از صدور
انقلاب اسلامى ايران قرار گرفتند. اشغال لانه جاسوسى (سفارت آمريكا) و به گروگان گرفتن
اعضاى سفارت آمريكا در ايران، ضربه سختى به اعتبار و حيثيت آمريكا وارد كرد. [1]
اشغال افغانستان توسط شوروى (سابق): در آوريل سال
1978 م، رژيم داوود با يك كودتاى كمونيستى ساقط شد و حكومت جديد با پيروى از اصول سوسياليسم،
دست به