نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 229
1- افزايش توان جنگى كشور به منظور مذاكره نه جنگ: پشتوانه
معتبر ديپلماسى براى نيل به منافع ملى، توان و قدرت نظامى مىباشد. افزايش ميزان تواناييهاى
نظامى براى بالا بردن اعتبار تهديدات و واقعى جلوه دادن امكان توسل به زور است. در
اين صورت، تلاش مىشود با ديپلماسى و مذاكره مبتنى بر قدرت، به اهداف ترسيم شده در
سياست خارجى نايل آمد.
2- بهره گيرى از جنگ در مواقع ضرورى: جنگ همانند ساير
ابزارهاى اجراى سياست خارجى، وسيلهاى است كه در سلسله مراتب ابزار، در آخرين مرحله
قرار دارد؛ ليكن بايد كشور هماره آماده جنگ باشد و در صورت لزوم، بدان مبادرت ورزد.
اين قاعده حاكم بر موازنه قوا، اتفاقاً، از بروز جنگ جلوگيرى مىكند.
3- ادامه جنگ تا تسليم دشمن و نه نابودى آن: اصل در موازنه
قوا، وجود چندين بازيگر است. بنابر اين، در صورت وقوع تجاوز، فقط تا سرحد عقب نشينى
و تسليم به خواستههاى نظام موازنه، با او برخورد خواهد شد.
4- مخالفت جدى با برترى هر يك از اعضا: يكى از بنيادىترين
اصول حاكم بر توازن قدرت، اصل جلوگيرى از سلطه يك قدرت برتر مىباشد؛ زيرا اين امر
را عامل اساسى بىثباتى و جنگ تلقى مىكنند.
5- مخالفت با عضويت اعضا در سازمانهاى مافوق ملى: حاكميت
ملى و منافع ملى، دو ركن بازيگران مستقل در نظام موازنه مىباشد. از آنجا كه پيوستن
به سازمانهاى بينالمللى از ارزش و اهميت اين دو مىكاهد، با آن مخالفت مىشود.
6- همكارى با عضو شكست خورده: اقتضاى تداوم عملكرد نظام
موازنه اين است كه بازيگر شكست خورده و عقب نشسته از تجاوز خود، دوباره به صحنه بازى
وارد شود.
نظريه سيستمها، نظريهاى جامع و كل نگر است. از ويژگيهاى
برجسته اين نظريه، تطبيق و سازوارى آن با نظام بين المللى، منطقهاى و ملى (داخلى)
است؛ يعنى مىتوان
(1)
.yroehT smetsyS-1
نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 229