نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 230
دنيا يا منطقهاى از آن و يا يك كشور را به صورت «نظام
يا سيستم» تصور كرد.
مفهوم نظريه سيستم، ابتدا در زيست شناسى، آنگاه در علوم
رفتارى و در نهايت در علم سياست و روابط بين الملل مطرح گرديد. دانشمندان بيولوژى،
چرخههاى حيات در ميان موجودات زنده را به «سيستم» تشبيه كردند.
عالمان علوم اجتماعى با استفاده از اين مفهوم، انسان و
جامعه را به صورت يك سيستم به تصوير كشيدند و نظريه پردازان بين المللى نيز مجموعه
دولتها و ساير بازيگران را به مثابه سيستم در نظر مىگيرند.
در تعريف عمومى از سيستم مىتوان به اين جمله اكتفا كرد:
از نظر برتالنفى- مؤسس اين تئورى- سيستم عبارت است از تعدادى عنصر كه با يكديگر ارتباطهايى
دارند. با تكيه بر اين تعريف، سيستم، موجوديتى است متشكّل از عناصرى مرتبط و متعامل
كه اين ارتباط و تعامل، نوعى كليّت و تماميّت به آن مىبخشد. [1]هنگامى كه اين مفهوم
را در روابط بين الملل به كار مىبريم، از آن چنين قصد مىكنيم:
نظام بين المللى از مجموعهاى از واحدهاى سياسى مستقل
(دولتها) تشكيل شده است كه همواره در تعامل با يكديگر به سر مىبرند. [2]
عناصر و اجزاى تشكيل دهنده سيستم: هر سيستم يا نظام را
داراى چهار عنصر اساسى مىدانند كه تجزيه و تحليل سيستميك در مورد آنها صورت مىگيرد.
اين اجزا عبارتند از:
1- نهاده (درون داد) [3]: عوامل و متغيرهايى كه به سيستم
وارد مىشوند، نهاده نام دارند. در يك نظام سياسى، مجموعه درخواستها (تقاضاها) و حمايتها
در اين حوزه قرار مىگيرد. نهاده در نظامبينالمللى، عبارت ازاقدامات، رفتارهاو سياستهاى
خارجى دولتهاست.
2- داده [4]: برون داده يا ستاده به خروجى سيستم مربوط
مىشود. تصميمات و خط