نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 243
موقعيت در جغرافياى سياسى به معناى مكان قرار گرفتن كشور
در چه نقطهاى از طول و عرض جغرافيايى، خط استوا و همچنين دورى و نزديكى به دريا و
دسترسى به نقاط استراتژيك مىباشد. هر يك از اين عوامل جغرافيايى در قوّت و ضعف يك
دولت تأثير دارند. كشورهاى محصور در خشكى از مناسبترين طريق حمل و نقل يعنى دريا بىبهرهاند
و يا براى استفاده از آن ناچار به پرداخت حقوق و عوارض سنگين ترانزيت هستند.
واقع شدن در كنار تنگههاى بينالمللى، به عنوان يك اهميت
استراتژيك مطرح است. دولتهاى ايران و تركيه با مالكيت تنگههاى هرمز، بُسفر و داردانل
از موقعيت استراتژيك برخوردارند. قرار گرفتن در همسايگى يك قدرت بزرگ نيز همواره با
مخاطراتى همراه است؛ زيرا دولت ضعيف بايد از سياستهاى هماهنگ با سياست قدرت بزرگ همسايه
پيروى كند. نمونه آن روابط بين مكزيك و ايالات متحده آمريكاست.
شكل كشور، از جهات دفاعى، ارتباطات و اداره سرزمين، به
عنوان يك موضوع با اهميت براى دولت مطرح است. شكل كشورها ممكن است به صورت «جمع و جور
(فشرده)» يعنى نزديك به دايره يا مستطيل، «طويل»، «دنبالهدار»، «پاره پاره» و «محيطى»
باشد. [1]كشورهاى بلژيك، فرانسه، لهستان و كامبوج به شكل فشرده، كشورهاى شيلى، ايتاليا
و پاناما به صورت طويل، كشورهاى زئير، ناميبيا، افغانستان، برمه و تايلند به شكل دنبالهدار،
اندونزى، فيليپين و ژاپن جزو كشورهاى به شكل پاره پاره و دولتهاى سن مارينو و لسوتو
به صورت كشورهاى محيطى هستند.
نظريههاى ژئوپولتيك: در تعريف ژئوپولتيك چنين آمده است:
سياستهاى جغرافيايى يا ژئوپولتيك، در حقيقت نتايج جغرافيايى
يك سياست است؛ به عبارت ديگر، در ژئو پولتيك- كه معناى لغوى آن سياست زمين است؛ نقش
عوامل محيط جغرافيايى در سياست ملل بررسى مىشود. [2]