نام کتاب : تاریخ و اصول روابط بین الملل نویسنده : جمالی، حسین جلد : 1 صفحه : 244
يكى از محورهاى ديگرى كه در بحث از سرزمين به عنوان عامل
متشكّله دولت، مورد توجّه قرار مىگيرد، موضوع مهم نظريههاى ژئوپوليتينهاست. نظريه
پردازان مشهورى چون «فردريك راتزل»، «سرهالفورد مكيندر»، «آلفرد تاير ماهان»، «نيكولاس
اسپايكمن» و «الكساندر دو سورسكى»، در اين زمينه، طرحها و تحليلهاى مبسوطى ارائه دادهاند
كه در اينجا به اختصار به نظريات برخى از آنها اشاره مىشود.
«فردريك راتزل» آلمانى، با كتاب جغرافياى سياسى خويش
كه در سال 1897 به چاپ رسيد، فصل نوينى در نظريات ژئوپولتيك گشود. بنابر نظر راتزل،
محيط و شرايط طبيعى، نقش بسيار مهمى در رفتار و قدرت دولتها دارند. انسان براى نيل
به موفقيت بايد خود را با محيط هماهنگ كند. كشورها، همانند موجودات زنده، يك ارگانيسم
هستند كه براى رشد خود، نياز به مكان و فضاى بيشترى دارند. براى يك نهال، خاك و فضاى
اندكى، كافى است؛ امّا براى يك درخت تنومند، نياز به خاك و فضاى بيشترى است.
دولتها و كشورها نيز همين حكم را دارند. اگر دولتى، خواهان
قدرت بيشتر در نظام بينالملل است، به ناچار، بايد داراى وسعت ارضى بيشترى نيز باشد.
هر چه وسعت كشورى بيشتر باشد، قدرت سياسى و تمدن آن كشور توسعه بيشترى مىيابد. [1]بدين
ترتيب، تفكّر «فضاى حياتى» بنيان گذاشته شد كه بر اساس آن، ارتباط بين فضا و محيط
(قلمرو) و قدرت و تمدن يك كشور، يك ارتباط بلافصل و تنگاتنگى بوده و توسعه ارضى، از
ضروريات افزايش قدرت يك دولت است.
«سرهالفورد مكيندر»، متفكر ژئوپولتيك انگلستان، با نظريه
«هارتلند» [2] (قلب زمين)، تأثير مهمى در سياست جغرافيايى به جاى گذاشت. كتابهاى «محور
جغرافيايى تاريخ» 1904 و «حقيقت و آرمانهاى دمكراتيك» 1914، حاوى نظريات «مكيندر» در
خصوص استراتژى جهانى است. او قارههاى اروپا، آسيا و آفريقا را به عنوان بزرگترين «جزيره
جهانى [3]» مىدانست. از ديدگاه مكيندر، جزيره جهانى 23 كره خاكى و 78 جمعيت