اثرات بلافصل سياست انزوا طلبى آمريكا، تشديد رقابت و
اختلافات بين اروپاييان بود. در اين رهگذر، ابتدا خشونت و سختگيرى فرانسه عليه آلمان
آغاز شد. فرانسه در مورد بازپرداخت غرامت و انجام تعهدات آلمان براساس مفاد قرارداد
صلح ورساى، برشدت عمل خود افزود. دولت انگليس كه خط مشيهاى فرانسويها را به ديده «برترىطلبى
آنان در قاره اروپا» مىنگريست، در تقابل با اعلام مواضع فرانسه قرار گرفت. بدين ترتيب،
متحدان ديروز، در صف مخالفان يكديگر درآمدند. [2]
بحران غرامت و حل آن
دولت آلمان بر طبق ماده 231 معاهده ورساى، مسؤول جنگ جهانى
اوّل شناخته شده و مىبايست كليه خسارتهاى متفقين در طول جنگ را به صورت غرامت پرداخت
نمايد. كميسيون غرامت كه از جانب كشورهاى متفق فاتح تشكيل گرديد، كل غرامت پرداختى
از طرف آلمان را 6600 ميليون ليره تعيين كرد. دولت آلمان مىبايست در زمان مقرر، اقساط
غرامت را پرداخت كند. از آنجا كه ميزان غرامت بطور كلى و ميزان قسط در هر مرحله، متناسب
با تواناييهاى آلمان نبوده و آن كشور قادر نبود كه با يك اقتصاد جنگزده، اين بار مالى
سنگين را تحمل نمايد، بحران غرامت به وجود آمد.
كشورهاى اروپايى براى حل بحران غرامت، مذاكراتى در كنفرانسهاى
«كَن» و «جنوا» ترتيب دادند كه با شيوه شدت عمل فرانسه عليه آلمان به شكست انجاميد.
دولت آلمان پس از شكست كنفرانس «جنوا» بطور رسمى اعلام كرد كه به دليل تورم بيش از
حد، از پرداخت ديون عاجز است و تقاضاى مهلت پرداخت آن را دارد. فرانسه كه از زمان كنفرانس
صلح ورساى در پى تسلط و تصرف مناطق سرشار از معادنِ آلمان بود، در يك عمليات مشترك
با كشور بلژيك، به اشغال ناحيه «روهر» دست زد؛ منطقهاى كه به لحاظ معادن و صنايع از
اهميت بسزايى برخوردار بود و ديون فرانسه از آلمان را جبران مىكرد. [3]
[1] تاريخ دول معظم، ماكسيم مورن، ترجمه على
اصغر شميم، ج 2، ص 175-185.