از ديدگاه
اميرمؤمنان عليه السلام وجود حكومت و زمامدارى در جامعه امرى ضرورى و لازم است؛
زيرا بدون حكومت، نظم جامعه از هم گسيخته و زندگى افراد با خطر جدّى روبه رو خواهد
شد. از اين رو هنگامى كه «خوارج» مسأله زمامدارى را نفى كردند و معتقد شدند كه
جامعه اسلامى احتياج به رهبر ندارد، اميرمؤمنان در ردّ عقيده باطل آنان فرمود:
افراد
جامعه ناچار از داشتن زمامدارى هستند، خواه نيكوكار باشد يا بدكار [1]؛ تا مؤمن در
حكومت او به طاعت مشغول و كافر بهره خود را از زندگى ببرد و خداوند هر كسى را به
اجَلِ مُقَدَّر برساند، و توسط او ماليات گردآمده و با دشمن جنگ شود و راهها ايمن
گردد و حق ضعيف از قوى گرفته شده، نيكوكار در رفاه و از شرّ بدكار آسوده ماند. [2]
همچنين
آن حضرت وجود زمامدار را لازمه بقاى هر اجتماعى دانسته