و هنگامى
كه يكى از خلفا با وى مشورت كرد تا خود همراه نيروهاى نظامى در جبهه جنگ شركت كند
حضرت او را از اين كار منع كرد و فرمود:
موقعيت
زمامدار مملكت مانند رشتهاى است كه مهرهها را گرد آورده و به هم پيوند داده است
و اگر رشته بگسلد، مهرهها از هم پاشيده شده، هرگز همه آنها گرد نخواهند آمد. [1]
فرهنگ حكومت
قرآن
فرهنگ حكومت را فرهنگ «عبوديت» مىداند و مىفرمايد:
خداوند
كسانى را يارى مىكند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا دارند
و زكات بدهند و امر به معروف و نهى از منكر كنند و پايان همه كارها از آن خداست.
اميرمؤمنان
عليه السلام اين فرهنگ را در نامه خود به فرماندار مصر چنين ترسيم مىكند:
اين
دستورى است كه بنده خدا، على اميرمؤمنان، به «مالك اشتر» مىدهد، امر مىكند او را
به پرهيزكارى و پرواى از خدا و برگزيدن فرمان او و پيروى از دستورات قرآن كريم،
دستوراتى كه كسى