سعادتمند
نمىشود، مگر به پيروى از آنها و بدبخت نمىگردد، مگر به مخالفت با آنها.
امر
مىكند او را به اينكه با دل و دست و زبان خدا را يارى كند ... و نفس خود را
هنگام شهوات فرونشانده و از سركشىها باز دارد ....
اميرمؤمنان
عليه السلام در ادامه نامه به «مالك» سفارش مىكند كه مبادا مشغلههاى حكومتى او
را از عبادتهاى مخصوص همچون نماز اول وقت و راز و نياز با خدا، باز دارد و
مىفرمايد:
... و
بايد اقامه واجباتى كه مخصوص خداست، در رأس امورى باشد كه با آن دينت را خالص
مىگردانى. پس در قسمتى از شب و روز، بدنت را به خدا واگذار كن (به عبادت او
بپرداز) و به واجباتى كه تو را به خدا نزديك مىگرداند وفا كن، بدون اينكه عيب و
نقصى در آن پيش بيايد. [1]
حضرت على
عليه السلام فرهنگ كاخنشينى و قرار دادن حاجب و دربان را مردود دانسته و در
نامهاى به يكى از فرمانداران خود مىنويسد:
«وَلا يَكُنْ لَكَ الَى النَّاسِ سَفيرٌ الَّا لِسانِكَ وَلا
حاجِبٌ الَّا وَجْهَكَ ولا تحجَبَنّ ذا حاجَةٍ عَنْ لِقائِكَ بها» [2]
پيغامرسانى
براى مردم، جز زبانت نداشته باش و براى خود، دربانى جز صورتت قرار مده و از ديدار
حاجتمندان با خودت جلوگيرى مكن.