responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 149

حضرت آمدند و ادعاى فقر كردند، آن حضرت دستور داد به طور مساوى از بيت‌المال به آنها دادند، امّا يكى از زن‌ها درخواست كمك بيشترى كرد و استدلال نمود كه من از عربم و اين از موالى. آن حضرت فرمود: من قرآن را خواندم و در آن فضيلتى براى فرزندان «اسماعيل» (عرب‌ها) بر فرزندان «اسحاق» حتى به اندازه بال پشه‌اى نديدم. [1]

اميرمؤمنان عليه السلام در برخورد با مؤمنان و ضعيفان بسيار متواضع و خوش‌اخلاق بود و بر ستمگران و مستكبران بسيار سخت مى‌گرفت و درباره آنان فرمود:

به خدا سوگند براى گرفتن حق ستمديده از ستمگر از روى عدل و انصاف حكم مى‌كنم و ستمگر را (مانند شتر كه حلقه در بينى‌اش مى‌كنند و او را مى‌كَشَنْد) با حلقه بينى‌اش مى‌كَشَم تا او را به آبخور حقّ وارد سازم، اگرچه به آن بى‌ميل باشد. [2]

اميرمؤمنان عليه السلام عدالت را فداى مصلحت نمى‌كرد و با باندسازى و بستن دهان هابا لقمه‌هاى بزرگ و تبعيض، مخالف بود. اين روش امام عليه السلام بر عده‌اى كه در حكومت‌هاى قبلى به تبعيض و حيف و ميل اموال مسلمانان عادت كرده بودند، گران آمد و آنان را به موضعگيرى عليه حكومت نوپاى وى كشاند، به اين جهت بعضى اشخاص به اصطلاح خيرانديش نزد حضرت على عليه السلام آمده و درخواست كردند كه به بعضى از بزرگان و اشخاص با سابقه، سهم بيشترى از بيت‌المال بدهد تا از شرّ آنها و


[1] - انساب الاشراف، ج 2، ص 141

[2] - نهج‌البلاغه، خطبۀ 136، ص 417

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست