ذليل
ستمديده نزد من عزيز است تا هنگامى كه حقش را بستانم و قوىِّ ستمگر نزد من ضعيف
است تا زمانى كه حق مظلوم را از او بگيرم.
اميرمؤمنان
عليه السلام نه تنها اجازه نمىداد در دروان حكومتش حقّ كسى پايمال شود، بلكه در
صدد بود اموالى كه در گذشته به يغما برده شده بود، به صاحبانش برگردانده شود. از
اين رو فرمود:
به خدا
سوگند اگر اموالى را كه «عثمان» به ناحق بخشش كرده بيابم به صاحبانش باز
مىگردانم، اگر چه آنها را مَهْريه زنان خود كرده يا كنيز خريده باشند؛ زيرا در
عدل و درستى براى مردم گشايش است و كسى كه عدل بر او سخت باشد، ظلم و ستم بر او
سختتر است. [2]
على عليه
السلام اجراى عدالت را وظيفهاى الهى مىدانست و هرگز روا نمىشمرد كه يك مسلمان
آگاه به تعليمات اسلامى، تماشاگر صحنههاى بىعدالتى باشد.
سياست
اميرمؤمنان عليه السلام بر اين پايه بود كه تعصّبات قومى و اقليمى و امتيازات
طبقاتى از ميان برداشته شده، از ملتهاى مسلمان يك ملّت متحد بر اساس شريعت اسلام
به وجود آيد.
در نظام
حكومتى على عليه السلام بين عرب و عجم، سياه و سفيد و مولا و عبد فرقى نبود و آن
حضرت در اجراى قانون و تقسيم بيتالمال، عدالت را بين همه رعايت مىكرد، چنان كه
نقل شده، روزى دو زن نزد آن