در راه
گمراهى قدم بگذارد، سستى و درنگ نخواهم كرد. [1]
اميرمؤمنان
عليه السلام در راستاى اين سياست، با «ناكثين» وارد جنگ شد و در كمتر از يك روز،
آنان را از بين برد. همچنين هنگامى كه ديد «معاويه» و دار و دستهاش، حاضر به
فرمانبردارى از حكومت وى نيستند و خود را براى جنگ، آماده مىكنند، درصدد مبارزه
با آنان برآمد و براى كسب موفقيت بيشتر اعم از نيرو و مال، مركزيت حكومت را از
مدينه به كوفه منتقل كرد. [2] و سرانجام، در جنگ صفّين ماهها با «معاويه» به نبرد
پرداخت و به جهانيان اين درس را داد كه عدالت را نبايد فداى مصلحت كرد.
برخورد
اميرمؤمنان عليه السلام با خوارج نهروان يكى ديگر از اقدامهاى آن حضرت در برخورد
با گروههاى مخالف بود. على عليه السلام كه با گروهى مقدسنماى كجفهم روبه رو شده
بود، درصدد برآمد تا شايد با نصيحت و ارشاد، آنان را هدايت كند، اما آنان به جاى
گوش دادن به سخنان على عليه السلام بر مواضع خود پافشارى كردند و سرانجام دست به
جنايت برده، «عبداللَّه بن خبّاب» كارگزار اميرمؤمنان عليه السلام را به همراه
همسر و فرزندش، به قتل رساندند. على عليه السلام ناچار به دفاع برخاست و لشكرى را
كه براى سرنگونى «معاويه» تجهيز كرده بود، به طرف «نهروان» روانه ساخت و در مدّت
كوتاهى، آنان را قلع و قمع كرد. [3]
[2] - عوامل ديگرى نيز در اين كار دخالت
داشتند؛ از جمله مساعد نبودن جوّ اجتماعى مدينه بهخاطر رفاه نسبى حاكم بر مردم و
گرايشهاى مختلف سياسى و مذهبى و نيز اهميت منطقۀ عراق از نظر سوقالجيشى.
(تاريخ سياسى اسلام، ج 2، ص 477-479.)