responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 55

مروان حكم و طلحه در يك جبهه بودند. مروان از يك فرصت استفاده كرد و نيزه‌اى به طلحه زد كه بر اثر آن مرد؛ چنان كه عبدالملك مروان گفته است كه اگر پدرم، يعنى مروان، نگفته بود كه طلحه را او كشته است همه اولاد طلحه را به خونخواهى عثمان مى‌كشتم. وقتى طلحه در حال جان دادن بود، مى‌گفت: بارخدايا حق عثمان را از من بگير تا راضى شود. [1]

آرى كسانى كه خود در كشتن عثمان دست داشتند، قتل او را بهانه مخالفت با على عليه السلام قرار دادند، و عليه آن حضرت به جنگ پرداختند، اما اينها همه بهانه‌اى بيش نبود. آنان خواستار مقام و مال بودند، اما وقتى ديدند با رفتار على عليه السلام، بدون در نظر گرفتن حق و داشتن صلاحيت، به تعبير خودشان به اندازه كوشيدن سگ هم چيزى به آنها نخواهد رسيد، از در مخالفت و پيمان‌شكنى درآمدند و على عليه السلام نيز از صحبت و همنشينى با آنان خوددارى ورزيد به قول حافظ:

پير پيمانه‌كش من كه روانش خوش باد گفت پرهيز كن از صحبت پيمان‌شكنان‌


[1] - طبقات الكبرى، ج 3، ص 223

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 55
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست