اشغال
بصره به وسيله «ناكثين»، براى حكومت اميرمؤمنان عليه السلام تهديدى جدّى به شمار
مىرفت، به ويژه آنكه معاويه نيز در شام اعلام استقلال كرده داعيه خلافت داشت؛
روشن است كه شورش داخلى و تهاجم خارجى به آسانى مىتوانست، به حكومت حضرت على عليه
السلام پايان دهد. اما درايت و هوشيارى آن حضرت توطئه دشمنان را خنثى ساخت.
او كه
سياستمدارى آزموده و فرماندهى با تجربه بود، از جنگ با معاويه- كه در تدارك آن
بود- چشم پوشيد و به از ميان برداشتن ناكثين اقدام كرد.
حركت امام عليه السلام به سوى بصره
اميرمؤمنان
عليه السلام پس از آنكه عزم خويش را براى جنگ با ناكثين جزم كرد. فرمان داد
مسلمانان در مسجد گرد آيند. در اين اجتماع حضرت اوضاع سياسى- اجتماعى را براى مردم
تشريح و اراده خود را مبنى بر سركوب مخالفان و عدم تسليم در برابر خواستههاى
نامشروعشان اعلام كرد. بخشى از گفتار حضرت در آن جمع چنين است:
اى مردم!
عايشه به سوى بصره رفته، طلحه و زبير نيز همراه اويند.
هر يك از
اين دو نفر عقيده دارند كه خلافت حق اوست، نه ديگرى، اما طلحه پسرعموى عايشه است،
و زبير داماد او (و عايشه