هدايت
كند و خود وارد ميدان كارزار نشود. به همين دليل از گريختن عار نداشت و گاه كه
عرصه تنگ مىشد فرار را بر قرار ترجيح مىداد.
در جنگ
صفين يكى از سرداران شجاع و با ايمان اسلام موفق شد صفوف سپاه معاويه را بشكافد و
خود را به معاويه برساند. او كه جانش را در خطر مىديد از فرماندهانش خواست تا به
هر شكل ممكن جلوى پيشروى او را بگيرند. سرانجام، پس از چند بار فرار از مقابل آن
سردار، سپاهيانش را وادار كرد تا او را سنگباران كردند، ولى خود هرگز حاضر نشد با
وى روبهرو شود و كارزار كند. [1]
شب سخت
جنگ ميان
دو طرف براى مدّت طولانى ادامه يافت و تلفات زيادى از هر دو سوى گرفت. طى اين مدت،
چند بار سپاه اميرمؤمنان از هم متفرق شد آن حضرت توانست با قدرت بيان و نيروى
فرماندهىاش آنان را گردآورد و عليه دشمن وارد كارزار سازد. مالك اشتر نيز در اين
درگيرىها نقش بسزايى داشت. او كه جنگجويى بىباك بود، بدترين شرايط را براى دشمن
پيش مىآورد و در تشويق سپاهيان بسيار مىكوشيد. دلاورى و رزمندگى آن سردار شجاع
سپاه امام عليه السلام همه جا بر سر زبانها بود.
در همين
مدت معاويه و يارانش به شدت مقاومت مىكردند و از دست زدن به هيچ اقدامى براى
رهيدن از مرگ و دست يافتن به پيروزى خوددارى نمىكردند. از زشتكارىهاى خلاف اخلاق
اين گروه