نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 112
صورت كسب موفقيت به دو پيروزى مهمّ دست مىيافت: جلب حمايت
شخصيّتهاى سرشناس و ضربه زدن به حكومت مركزى.
ولى وى در اجراى اين سياست- همانگونه كه عمرو عاص پيشبينى
كرده بود- موفقيّتى به دست نياورد؛ چون هر يك از كسانى كه وى براى آنان نامه نوشته
بود با بيانى مستدلّ و منطقى به درخواست او پاسخ ردّ دادند. [1]
اعزام نماينده
امير مؤمنان عليه السلام پيش از آنكه كار به جنگ برسد، از هر
امكانى براى بيدار كردن مردم شام و بازداشتن معاويه از تمرّد و سركشى بهره جست از
جمله: «خُفافِ بْنِ عَبْدُاللّه» را كه داراى طبع شعر و زبان گويايى بود، نزد
معاويه فرستاد. او پس از ورود به شام پسر عموى خود «حابِسِ بْنِ سَعْد» رئيس طايفه
طَىّ را نيز با خود همراه كرد و دو نفرى نزد معاويه رفتند و مشروح جريان قتل عثمان
را براى او بازگو كردند. پس از آن، ماجراى روى آوردن مردم براى بيعت با امير
مؤمنان عليه السلام و حركت آن حضرت به سوى بصره و كوفه را شرح گفت و اضافه كرد:
بصره هماكنون در كف با كفايت اوست و در كوفه تمام طبقات حتى بچّهها و پير زنان و
نوعروسان با حالت شادى و اشتياق به سويش شتافتند. و من در وقتى از او جدا شدم كه
هدفى جز شام نداشت. [2]
معاويه با شنيدن اين كلمات دچار حالت ترس و وحشت شد و در نظر
اطرافيان شكست خورد، ناچار به «حابس» گفت: من گمان مىكنم اين مرد جاسوس على است.
او را از خودت دور كن! مبادا اهل شام را فاسد كند. [3]
[1] - براى آگاهى از پاسخهاى آنان به كتاب وقعه صفين
صفحات 63، 71، 72، 75 و
76 مراجعه شود