امير مؤمنان عليه السلام چون خبر يورشها و حملات
ناجوانمردانه بُسْر را شنيد مردم را براى مقابله با وى دعوت كرد و فرمود:
به من خبر رسيده كه بُسْر بر يمن تسلّط يافته است. سوگند به
خدا مىدانستم اينها به زودى بر شما مسلّط مىشوند؛ زيرا آنان بر باطلشان مجتمع و
شما در راه حقّ، متفرق هستيد. شما به نافرمانى از پيشواى خود در مسير حقّ
برخاستهايد. ولى آنان در باطلشان از پيشواى خود اطاعت مىكنند.
آنان نسبت به رهبر خود اداى امانت مىكنند و شما خيانت. آنان
در شهرهاى خود به اصلاح مشغولند و شما به افساد، اگر قدحى به عنوان امانت به يكى
از شما بسپارم از آن بيم دارم كه بند آن را بدزدد. [2]
كوفيان، همچون گذشته، سخنان امام عليه السلام را با سردى تلقى
كردند. تا اين كه حضرت پس از مدّتى سپاهى مركب از هزار تن تحت فرماندهى جارِيَةِ
بْنِ قُدّامَه ترتيب داد. جاريه ابتدا به بصره رفت. سپس از راه حجاز به يمن رفت.
بُسْر كه از حركت جاريه مطّلع شده بود راه خود را به سمت يَمامَة كج كرد. جاريه با
سرعت، بدون اين كه در منزلى فرود بيايد، همه جا دنبال بُسْر بود. ولى بُسر، از
ترس، از اين سو به آن سو مىگريخت تا از قلمرو حكومت امام بيرون رفت. مردم كه وى
را در حال فرار مىديدند به
[1] - مراجعه شود به الغارات، ج 2، ص
600 ببعد و شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 7-17
و الاغانى، ج 16، ص 266