نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 27
همچنان متروك مانده بود. علاوه بر آن، در مكاتب فلسفى
نيز كه چهبسا در برخى از اقطار جهان يافت مىشد، توحيدى از گونه توحيد قرآن به چشم
نمىخورد؛ درباره شناخت خدا، صفات ذاتى و فعلى او و چگونگى علم و ارادهاش، اصول نابى
همانند آنچه قرآن عرضه كرد، بههيچ وجه، وجود نداشت. [1] گوستاو لوبون مىنويسد:
«به راستى، در ميان تمام مذاهب دنيا، تنها اسلام است
كه اين تاج افتخار را بر سر نهاده و اول از همه، وحدانيّت صِرفه و خالص را در عالم
انتشار داده است. اين توحيد خالص محض را چون در آن، هيچگونه پيچيدگى و معمّايى نيست،
به آسانى مىتوان فهميد و ايمان به امور متضادّى كه در اديان ديگر تعليم داده شده و
عقل سليم ابداً نمىتواند آن را قبول نمايد، هيچ يك در اين ديانت وجود ندارد و تمام
سادگى و شأن و مقام اسلام روى همين وحدانيّت خالص است.» [2]
اسلام به جاى ثنويّت، تثليث، مادهگرايى و آفتابپرستى،
توحيد و خداپرستى را به مردم عرضه كرد و آنان را از شرك در عبادت و خالقيّت بر حذر
داشت. اسلام توحيد را، چه ذاتى، صفاتى يا افعالى، در پر اوجترين شكلش به مردم آموخت
و آن را پايه اصلى عبادت و زندگى قرار داد؛ آنچه هم مبناى فلسفى دارد و هم محرّك فكر
و انديشه است.
اسلام عبادتى در نهايت معقول و در اوج معنويّت و در كمال
لطافتِ انديشه پى نهاد و اينسان ميان انسان و خدا پيوند برقرار كرد. [3]
قرآن خدا را برتر از وهم و خيال و قياس و توصيف دانسته
و اول و آخر، ظاهر و باطن، مالك مطلق، همراه همه چيز و حاضر در همه جا معرفى كرده و
پيروانش را با اين عقيده ناب و استوار آشنا ساخت: