نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 39
اين بانگ، يگانگى خانواده بشرى و ارزش انسان را ندا داد
و بنيادهاى واهى مبتنى بر تعصب و نژادپرستى را فروريخت و در دنيايى كه اسير تبعيضات
دينى و قومى بود، نفخه تازهاى دميد و با ايجاد «دارالاسلام»، كه مركز واقعى آن قرآن
بود- نه شام و عراق- تعصّبات قومى و نژادى را با «جهان وطنى» چاره كرد. [1] پس آيين
اسلام نه از نظر مكان محدود به حد و مرز خاصى است و نه از نظر زمان. اسلام در بلنداى
بام زمان قرار گرفته و شامل همه نسلها و عصرها است. مردم در هر شرايط زمانى و مكانى
مىتوانند خود را با برنامههاى آن تطبيق دهند و اين گفته حضرت صادق عليه السلام است
كه فرمود:
«قرآن زنده و جاويدان است و هرگز از بين نمىرود و مانند
پيدايش و جريان شب و روز در همه ادوار و ازمنه جريان و سريان دارد و بمانند حركت و
سير آفتاب سير مىكند و همانگونه كه به مسلمانان آن دوران روشنايى مىبخشيد، براى
آيندگان نيز نورافكنى روشنى بخش خواهد بود.» [2]
3- وضوح و روشنگرى:
اسلام همچنانكه در ارائه مواد گوناگون قانونى غنى است
و در اين زمينه، هيچ كمبودى ندارد، در وضوح و گويايى قوانين نيز در كمال مطلوب است
و هيچگونه اختلاف و تناقضى در آن به چشم نمىخورد، با اينكه قرآن در دوران پرتلاطم
و مقارن رويدادهاى ضد و نقيض زندگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است:
آغاز رسالت؛ هنگامى كه مسلمانان در اقلّيت دردناكى به سر مىبردند، پايان رسالت؛ هنگامى
كه سرزمين عربستان تحت سيطره اسلام قرار گرفته بود، در غمها و شادىها، در شكستها
و پيروزىها، هيچگاه لحن آيات و شيوه آنها مختلف و متضادّ نيست.
همچنين در قرآن، موضوعات گوناگونى از جهانبينى الهى گرفته
تا موضوعات تاريخى، علمى، فلسفى، اخلاقى و مانند آن مطرح شده است، بدون اينكه تناقض
و تضادّى ميان آنها وجود داشته باشد، با اينكه قرآن يك كتاب علمى معمولى نيست كه
1) - دانش مسلمين، محمدرضا حكيمى، ص 7 - 8.
2) - البيان، سيد ابوالقاسم خوئى، ترجمۀ محمدصادق
نجمى و هاشم هريسى، ج 1، ص 38 - 39.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 39