نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 48
متفاوت است، اما در اصل و گوهر آنها فرقى نيست. كودك
مىترسد، مرد بزرگ هم مىترسد؛ كودك اميدوار است، مرد بالغ نيز اميدوار؛ كودك در جست
و جوى غذا و خوراك است همانگونه كه مرد رشيد و بزرگ؛ كودك فكر مىكند، مرد بالغ هم
چنين مىكند.
پس به خوبى پيدا است كه همه خطوط اصلى و انگيزههاى اساسى
فطرت در نهاد كودك موجود است؛ همانسان كه در بشر بالغ و رشيد، با اين تفاوتكه در
كودك، بهصورت ابتدايى و نهفته است و بهتدريج نمو مىكند و به حدّ كمال مىرسد، اما
در شخص بالغ، بهصورت كاملتر وجود دارد و در مراحل گوناگون، پرورش مىيابد و هرگاه
به شكلى ظاهر مىگردد. [1]
بنابر آنچه گفته شد، فطرت اصلى ثابت است و شعاعهاى آن
متغيّر و اين راز جمله «لا تبديلَ لِخَلْقِ اللَّه» است؛ در آفرينش خدا، تبديل و تغييرى
نيست؛ چون انسان از اين نظر كه انسان است، بيشاز يك سعادت ندارد و چون چنين است، لازم
استكه در مرحله عمل، تنها يك سنّت ثابت برايش وضع شود و هادى او را بدان هدف ثابت
هدايت نمايد و همين سنّت است كه انسانيت بر محور آن مىگردد و همچنين سنّتهاى جزئى،
كه با توجه به افراد و مكانها و زمانها مختلف مىشود، پيرامون آن دور مىزند و هركدام
آينه تمام نماى يك حقيقت است. [2]
2- تساوى
فطرت، جذبه طبيعى دين و حسّ فطرى مذهب است و درهمه يكسان؛
كافر و مؤمن، عالم و جاهل، مرد و زن، پير و جوان در آن مشتركند. اين نيرو در عموم مردمان
(: ناس) بطور مساوى تعبيه شده و مخصوص اقشار و افراد خاصّى نيست.