نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 47
بنىهاشم كه پيرو دين حنيف حضرت ابراهيم عليه السلام بودند-
تعدادى از مردمان مكّه نيز از بتپرستى بيزارى جُسته و خدا را پذيرفته بودند كه «حُنَفا»
خوانده مىشدند؛ همانند:
1 ورقة بن نوفل، پسر عموى حضرت خديجه كبرا عليها السلام،
كه همچون راهبان مىزيست و مردم را از بتپرستى بازمىداشت؛
آنان در محيط شرك زده حجاز هضم نشدند و خداپرستى را فداى
بُتپرستى ننمودند.
ويژگىهاى فطرت
1- ثبوت
فطرت مطاف هميشگى انسان است. هر چند ممكن است انسان گاهى
در فراز و فرودهايى روزگار از آن خارج شود، ولى سرانجام به سوى آن بازمىگردد و تصوّرات
علمى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى هرگز نمىتواند او را براى هميشه از مدار فطرتش بيرون
براند. مردم در هر شرايطى گوش به فرمان فطرتند: در صلح و جنگ، آزادى و اختناق، فقر
و غنا، در جوامع ابتدايى، قبيلهاى و همچنين در جامعه دينى انسانى؛ زيرا تحوّلات اجتماعى
و نمودهاى متغيّر را در اثناى پرورش خود؛ معيّن مىسازد و به دليل وسعت و انعطافى كه
دارد، هر تحوّلى را آزاد مىگذارد تا بههر شكلىكه بخواهد، درآيد، ولى سرانجام در
حدود خود، به اعتدال بازمىگردد و به نداى نهانى فطرت گوش فرامىدهد.
تنوع و تغيّر در افكار و مشاعر آدمى و تغيير سيماى زندگى
با پديده «فطرت» در تضاد و تعارض نيست، بلكه سيماى تغيير يافته نيز ناشى از فطرت ثابت
است. بنابراين، اصول، ثابتند و نمودها متغيّر؛ آن سان كه پرورش دايمى جسم و جان كودك
حقيقتى است داراى ارزش و دلالت روشن. با اين وصف، در نهاد كودك نيز همان خطوط اصلى
فطرت و انگيزههاى فطرى وجود دارد كه در نهاد مرد بالغ و رشيد؛ با اينكه قيافهها
1) - الكاشف، ج 5، ص 98.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 47