صُبَّتْ عَلَىِّ مَصائِبٌ لَو انَّها صُبَّتْ عَلى الايامَ صِرْهُ لَيالِيا [1]
چه مىشود بر كسى كه تربت احمد صلى الله عليه و آله را بويد و در درازاى زمان بوى خوشى نبويد. بر من مصيبتهايى فرو باريده كه اگر بر روزگاران روشن مىباريد شب تار مىگشتند.
روزى ديگر بر قبر پدر حاضر مىشد و غمش را در شعرى ديگر ناله مىكرد:
قَدْ كانَ بَعْدُكَ انْباءٌ وَ هَنْبَثَةٌ لَوْ كُنْتَ شاهِدُها لَمْ تَكْثِرَ الخَطَبِ
انّا فَقَدْناكَ فَقْدَ الارْضِ وَابِلَها وَاخْتَلَّ قَوْمُكَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبِ
فَلَيْتَ بَعْدَكَ كانَ الْمُوتُ صارِفُنا لَمّا قَضَيْتَ وَ حالَتْ دُونَكَ الكَثَبِ [2]
بعد از تو رويدادهاى پيچيدهاى واقع شد كه اگر تو بودى ستمگران جرئت انديشه بد در حق مرا نداشتند و سختى آنقدر زياد نمىشد.
ما تو را از دست داديم مانند زمين تشنهاى كه از باران محروم شود.
حركت امت تو مختل شده است براى آنها ظاهر شو و پنهان مشو.
اى كاش بعد از تو مرگ ما فرا مىرسيد زيرا مسايل بسيارى در غياب تو بر ما حاكم شد.
[1] - الغدير، علامه امينى، ج 6، ص 165 و ج 5، ص 147
[2] - همان، ج 7، ص 192