نام کتاب : فاطمه(س) حامی ولایت نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 105
فاطمه
عليها السلام آمد. درحالىكه حضرت زهرا عليها السلام همچنان گريان بود. چون چشم آن
حضرت به على عليه السلام افتاد آرام گرفت. حضرت فرمود: اى دخت رسول خدا صلى الله
عليه و آله، پيرمردان مدينه از من خواستهاند تو يا شب گريهكنى و يا روز. فاطمه
زهرا عليها السلام فرمود:
اى
ابوالحسن! زندگى من زياد به درازا نخواهد انجاميد و بهزودى آنان را وداع خواهم كرد.
به خدا سوگند، نه شب آرام مىگيرم و نه روز از شيون و زارى باز مىايستم، تا اينكه
به پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله ملحق گردم.
على عليه
السلام فرمود: اى دخت نبى گرامى، آنچه خواهى، همان كن. [1]
آرى،
پيرمردان مدينه حق رسول خدا صلى الله عليه و آله را ادا نكردند، اى كاش آنان اكنون
كه او را يارى نداده بودند و در فقدان رسول خدا صلى الله عليه و آله فاطمه عليها
السلام را در اشك ريختن همراهى نمىكردند، حداقل ساكت مىماندند و مانع آن بزرگوار
از گريه كردن بر آن مصيبتهاى بزرگ و عظيم نمىشدند.
امير
مؤمنان عليه السلام چون چنين ديد، در قبرستان بقيع، براى آن حضرت، سايبانى ساخت كه
به «بيتالاحزان»، يعنى: خانه غمها معروف شد.
از آن
پس، حضرت زهرا عليها السلام هر روز صبح، در حالىكه حسن و حسين عليهما السلام در
پيشاپيش او حركت مىكردند، به بيتالاحزان وارد مىشد و به گريه و سوگوارى
مىپرداخت. غروب آفتاب، امام على عليه السلام مىآمد و فاطمه و فرزندان را به خانه
بازمىگرداند. اين وضعيت تا آخر عمر آن حضرت ادامه يافت. [2]
[1] -
بحارالانوار، ج 43، ص 177؛ بيتالاحزان، ص 164 و الكوكب الدرى، ج 1، ص 242