پس از آن
على عليه السلام درحالىكه غم تمام وجودش را فرا گرفته بود وارد خانه خود شد،
خانهاى كه پر از ماتم بود و مجلس آراى آن ماتم زهراى مرضيه دختر رسول خدا صلى
الله عليه و آله. چنانكه وحشى بافقى زبان حال آن حضرت را چنين بيان مىكند.
غم هجوم آورده مىدانم كه زارم مىكشد وين غم ديگر كه دور
از روى يارم مىكُشد
ياران
امير مؤمنان على عليه السلام نيز فرصت را از دست ندادند و دست به افشاگرى زدند و
به بيان فضايل مولا و مقتدايشان على عليه السلام پرداختند.
سلمان،
ابوذر، مقداد، عمار و جمعى ديگر، در حالىكه ابوبكر بر فراز منبر نشسته بود؛ با
مردم سخن گفتند و آنان را نسبت به خطر انحراف از ولايت آگاه كردند، ابوبكر كه
جوابى براى گفتن نداشت و خود را محكوم مىديد مسجد را ترك كرد، به خانه رفت و تا
سه روز بيرون نيامد. [2]
على عليه
السلام نيز در اين مدت براى اتمام حجت شبانه همراه با فاطمه
[1] -
كتاب سليم بن قيس، تحقيق انصارى زنجانى، ج 2، ص 579؛ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 105 و
بحارالانوار، ج 28، ص 261