responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فاطمه(س) حامی ولایت نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 93

عمر گفت: بنده خدا آرى، اما برادر رسول خدا خير! [1]

فاطمه زهرا عليها السلام نيز كه بر اثر ضربت دشمن بيهوش بر زمين افتاده بود؛ چون چشم گشود و على را نديد از فضّه پرسيد: على كجاست؟

فضه گفت: على را به مسجد بردند. آن حضرت دست حسن و حسين عليهما السلام را گرفت و به مسجد رفت. جمع زيادى از زنان بنى‌هاشم نيز كه‌اين خبر را شنيدند به مسجد رفتند. چون فاطمه زهرا عليها السلام به مسجد رسيد و على عليه السلام را با آن حال نزد آنان ديد به ابوبكر فرمود: آيا مى‌خواهى على را به قتل برسانى؟! [2] آنگاه خطاب به آنان فرمود:

از پسر عمويم دست برداريد، و گرنه به آن خدايى كه محمّد را به حق برانگيخت، گيسوان خود را پريشان مى‌كنم، پيراهن رسول خدا را بر سرافكنده به سر مزار پدرم خواهم رفت و به درگاه احديت ندبه خواهم نمود و بر شما نفرين خواهم كرد. يقين بدانيد كه ناقه صالح در نزد خدا از من گرامى‌تر، و بچه آن ناقه از فرزندانم عزيزتر نيست. [3]

امير مؤمنان عليه السلام كه آن هنگامه را ديد به سلمان فرمود: سلمان! دخت پيامبر را درياب! زيرا اگر نفرين كند، شهر مدينه از دو طرف به لرزه درمى‌آيد.

سلمان مى‌گويد: به خدا سوگند (هنگامى كه زهرا عليها السلام تهديد به نفرين كرد) چهار بنيان ديوارهاى مسجد را مشاهده كردم كه از زمين كنده شد.

من شتابان خود را به حضرت فاطمه عليها السلام رساندم و گفتم: بانو و سرور


[1] - الامامه والسياسه، ص 12-20

[2] - روضۀ كافى، ص 238 و احتجاج طبرسى، ج 1، ص 113-114

[3] - روضۀ كافى، ص 238؛ كتاب سليم بن قيس، ص 82-92 و تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 116

نام کتاب : فاطمه(س) حامی ولایت نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست