نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150
وقتى
قيصر پاسخ ابوسفيان را شنيد * تصديق كرد كه حضرت رسول اكرم (ص) فرستاده خداوند
است. «1» برخى از نقلهاى تاريخى بيانگر آن است كه قيصر به مردم اعلام كرد كه او از
كيش مسيحى برگشته است. وقتى مردم اين سخن را شنيدند، به كاخ وى يورش بردند تااو را
بكشند. وى كه اوضاع را خطر ناك يافت اظهار داشت كه اين خبر را براى آزمودن ايمان
مردم پخش كرده است. «2»
آن گاه
قيصر، فرستاده رسول خدا (ص) را فرا خواند و به او گفت: من مىدانم كه حضرت محمد
(ص) پيامبر خداست و اگر بر جان خود بيمناك نبودم، هر آينه از او پيروى مىكردم. وى
در پاسخ به نامه پيامبر (ص) نيز همين مطلب را يادآور شد و از روى فروتنى نوشت: من
دوست دارم كه نزد شما بيايم و خدمتگزار شما باشم و پايتان را بشويم. «3»
نجاشى
از ديگر
كسانى كه رسول گرامى اسلام (ص) برايشان نامه نوشت، نجاشى پادشاه حبشه (اتيوپى
كنونى) بود نجاشى همان كسى است كه مهاجران مسلمان را پناه داد و از آنان پذيرايى
كرد. آن حضرت در نامهاى كه براى نجاشى نوشت او را به اسلام دعوت كرد و ديدگاه
اسلام را درباره حضرت عيسى (ع) و حضرت مريم (س) بيان داشت. «4»
وقتى
نامه پيامبر (ص) به نجاشى رسيد، آن را گرفت و بر دو چشم خويش نهاد. از تخت فرود
آمد واز سر احترام بر روى زمين نشست وگفت: اگر مىتوانستم، خدمت پيامبر (ص)
مىرسيدم. سپس نامهاى نوشت و همراه هدايايى براى رسول خدا (ص) فرستاد. وى در
نامهاش پيامبرى آن حضرت را تصديق كرد و اظهار داشت كه اگر آن حضرت فرمان دهد به
نزدش خواهد آمد. زمانى كه نجاشى از دنيا رفت، پيامبر (ص) بر وى از راه دور نماز
خواند. اين امر نشان دهنده اسلام نجاشى است. «5»
----------------
* هر چند پاسخهاى
ابوسفيان، دروغ بود
(1) - مكاتيب الرسول، ص 110
(2) - همان،
ص 112
(3) - همان،
ص 110-114
(4) - همان،
ص 121
(5) - همان
، ص 123-124
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150