نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 162
خلاصه
رسول خدا
(ص) پس از ورود به مدينه با يك گروه خطرناك به نام منافقان روبهرو شد.
سركرده
منافقان فردى بود به نام عبدالله ابى كه قبل از هجرت پيامبر (ص) به مدينه، مردم
قصد داشتند وى را به رياست برگزينند.
منافقان
آشكارا دم از اسلام مىزدند، اما در پنهان بر كفر خويش باقى ماندند. در نتيجه همه
موضعگيريهايشان بر خلاف نظر رسول خدا (ص) و ديگر مؤمنان راستين بود.
در جنگ
بنى فينقاع، منافقان به بهانه همپيمانى، از يهوديان شفاعت كردند.
منافقان
به اين بهانه كه رسول خدا (ص) رأى جوانان را پذيرفته و در خارج شهر به جنگ
مىپردازند، از شركت در جنگ احد سرباز زدند.
جنگ
خندق، منافقان را وحشت زده كرد و آنان به بهانههاى واهى ميدان نبرد را ترك كرده و
به خانههايشان رفتند.
در جنگ
بنى مصطلق، سركرده منافقان به مسلمانان توهين كرد و گفت: چون به شهر آيند، آنان را
بيرون مىكنيم. به خاطر اين سخن پسرش حاضر شد با خواست رسول خدا (ص) او را بكشد
ولى آن حضرت فرمود: با او مدارا خواهم كرد.
در جنگ
تبوك، منافقان قصد داشتند پيامبر خدا (ص) را به قتل برسانند.
پرسش
1-
سركرده منافقان در مدينه چه كسى بود و چه جايگاهى در ميان مردم داشت؟
2-
موضعگيرى كلى منافقان در جنگها چه بود؟
3- چرا
منافقان در جنگ احد شركت نكردند؟ آيا دليل آنان درست بود؟
4- آيا
منافقان در جنگ خندق شركت داشتند؟ رفتارشان چگونه بود؟
5-
منافقان درجنگ بنىمصطلق چه موضعىگرفتند و برخورد پيامبر (ص) باآنان چگونهبود؟
6- آيا
منافقان در جنگ تبوك شركت داشتند؟ قصدشان چه بود؟
7- مسجد
ضرار را چه كسانى و به چه منظور ساختند؟
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 162