نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 121
درس شانزدهم
حضرت ابوالفضل (ع)
عباس فرزند على (ع)
پس از
شهادت حضرت زهرا (س)، حضرت على (ع) برادرش عقيل را كه در نسبشناسى ماهر بود طلب
كرد و از او چنين خواست:
برايم
همسرى پيدا كن، از قبيلهاى كه اجدادش از شجاعان و دليران باشند، تا برايم فرزندى
رشيد، دلاور، شجاع، تكسوار و ... بياورد.
عقيل
نيز پس از تحقيق بسيار، زنى را از طايفه كلابيه معرفى كرد و او را به عقد آن حضرت
درآورد. [1] نام اين بانو فاطمه بود كه بعدها به «امّ البنين» شهرت يافت.
حضرت
على (ع) از اين زن چهار پسر داشت: عباس، عبداللَّه، جعفر و عثمان كه هر چهار نفر،
از شهداى كربلا بودند. وقتى عباس به دنيا آمد، امام على (ع) در گوش او اذان و
اقامه گفت و نام مبارك خدا را در گوش وى خواند و او را با مبدأ و رسالت و دين
پيوند داد و نامش را «عباس» گذاشت. [2]
امير
مؤمنان (ع) گاهى قنداقه عباس را در آغوش مىگرفت و آستين دستهاى كوچك او را بالا
مىبرد و بر بازوان آن بوسه مىزد و مىگريست. روزى مادرش امالبنين سبب گريه آن
حضرت را پرسيد. ايشان فرمود:
در
كمك و يارى برادرش، هر دو دستش قطع مىشود و گريه من براى آن روز است. [3]