نام کتاب : مقایسه دو دوره جاهلیت و اسلام و علل گسترش نویسنده : بینش، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 78
و از كهانت جدا شد. تعدادى از اين طبيبان در دوره
اسلامى هم مىزيستند. [1]
عربها به كاهنان اعتقاد شديدى داشتند. از اين رو،
در بسيارى از مشكلات خود به آنان رجوع مىكردند و درامور خانوادگى، قضايى و طبابت
از آنها يارى مىطلبيدند، با اين تصور كه آنها با عالم غيب در ارتباط هستند، به
گمان آن دسته از عربهايى كه به توحيد معتقد بودند، كاهنان از زبان ملائكه سخن
مىگفتند و به پندار عربهاى مشرك كاهنان با جنهاى درون بتها درارتباط بودند. [2]
قيافه شناسى و شناختن رد پاها در ميان عرب بسيار
شايع بود. آنان از روى قيافه افراد به اخلاق و صفاتش اشاره مىكردند ونيز از محل
تولد وزندگى او خبر مىدادند. از ردپاى افراد نيز بسيارى از نشانههاى او را
مىيافتند. و به اين ترتيب فراريان و گمشدگان را پيدا مىكردند. آنها دراين زمينه
چنان پيش رفته بودند كه اثر پاىجوان را از پير و زن را از مرد بخوبى تشخيص
مىدادند. [3]
خواندن ونوشتن درميان مردم رواج اندكى داشت. آن
مقدار از علوم هم كه در نزد آنان بود از طريق نقل و سينه به سينه به آيندگان
مىرسيد. آنها براى با سواد شدن ضرورتى احساس نمىكردند. تنها گروهى كه به سواد
احساس نياز مىكرد، تاجران بودند كه بر اثر سادگى رابطههاى تجارى مشكل آنها نيز
از ميان مىرفت.
عربها حافظهاى نيرومند داشته با برخوردار ى از ذوق
سرشار به آسانى شعر مىسرودند ونيز آنها را به خاطر مىسپردند. اجتماعهاى شعرخوانى
هر ساله تشكيل مىشد و بهترين شعرها برگزيده مىشد. شايد اين كار را بتوان تنها
فعاليت علمى عرب شمرد، چرا كه مقدارى از اطلاعات مربوط به زندگى آنها به همين طريق
نگهدارى شده است.
دين مبين اسلام، آغازش با علم بود و پيامبر اسلام
با آنكه خود نه مىخواند ونه