معلوم
شد كه مخالف واقع يا گفتار مجتهد بوده بايد دوباره انجام دهد.
(م
12)
برخى از اصطلاحات فقهى
1-
فتوا: گاهى مجتهد در بيان مسائل شرعى، نظرى قطعى و خالى از احتياط دارد؛ به اين
بيان مجتهد در اصطلاح، «فتوا» گفته مىشود، مثل اين كه بگويد:
در
وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح كنند.» (م 236)
2-
احتياط مستحب: گاهى مجتهد در بيان مسائل شرعى نظر قطعى را ابراز مىكند؛ يعنى،
فتوامىدهد و سپس «احتياط» مىكند. به اين احتياط كه بعد از فتوا ايراد شده، در
اصطلاح، «احتياط مستحب» گفته مىشود. در اين گونه موارد كه بعد از فتوا احتياط
وارد شده، يا بايد به فتوا عمل كنيم، يا به احتياط بعد از فتوا؛ مثل اين كه بگويد:
«بعد
از تكبير امام جماعت، اگر صف جلو آماده نماز و تكبير گفتن آنان نزديك باشد، كسى كه
در صف بعد ايستاده، مىتواندتكبير بگويد، ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند. تا
تكبير صف جلو تمام شود.»
(م
1418)
3-
احتياط واجب: گاهى مجتهد در بيان حكم شرعى فتوا نمىدهد و نظر قطعى ابراز نمىكند،
بلكه از ابتدا وظيفه مكلف را به صورت احتياط بيان مىكند، به اين احتياط، در
اصطلاح «احتياط واجب» گفته مىشود؛ و فرق آن با احتياط مستحب در اين است كه احتياط